background
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ
از باده‌اى مُهر شده نوشانيده شوند.
آیه 25 سوره الْمُطَفِّفِين

بیان آیات

جلالت قدر ابرار و نعمت هاى بهشتى ایشان

در این آیات تا حدودى جلالت قدر ابرار، و عظمت مقام آنان نزد خداى تعالى ، و خرمى زندگى در بهشتشان را بیان نموده ، مى فرماید: این ابرار که امروز مورد استهزاء و طعنه کفارند، به زودى به کفار خواهند خندید، و عذابى را که به ایشان مى رسد تماشا خواهند کرد.

ان الابرار لفى نعیم

کلمه(نعیم) به معناى نعمت بسیار است ، و اگر این کلمه را نکره آورد خواست بفهماند عظمت آن شناختنى نیست . و معناى آیه این است که ابرار در نعمت بسیارى قرار دارند، که آن نعمت در وصف نمى گنجد.

على الارائک ینظرون

کلمه(ارائک) جمع اریکه است ، که به معناى جایگاهى است که در حجله یعنى اطاق مخصوص عروس درست مى کنند، و اینکه جمله(ینظرون) را مطلق آورد، و هیچ قیدى براى آن ذکر نکرد، خود موید این است که مراد نظر کردنشان به مناظر زیبا و خرم بهشت و نعمت هاى دائمى موجود در آن است . ولى بعضى گفته اند: مراد نظر کردن به کیفر کفار است لیکن این گفتار درست نیست .

تعرف فى وجوههم نضره النعیم

کلمه(نضره) به معناى بهجت و رونق است ، و خطاب در این جمله به رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) است ، اما نه به این اعتبار که پیامبر است ، بلکه به این اعتبار که مى تواند نظر کند و بشناسد، پس این حکم شامل هر کسى است که بتواند نظر کند و بشناسد، و معنایش این است که هر کس به چهره هاى بهشتیان نظر کند، رونق و خرمى ناشى از برخوردارى از نعمت هاى بهشت را در چهره هایشان مى شناسد.

یسقون من رحیق مختوم

کلمه(رحیق) به معناى شراب صاف و خالص از غش است ، و به همین مناسبت آن را به وصف مختوم توصیف کرده ، چون همواره چیزى را مهر و موم مى کنند که نفیس و خالص از غش و خلط باشد، تا چیزى در آن نریزند و دچار ناخالصیش نکنند.

ختامه مسک و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون

بعضى گفته اند: کلمه(ختام) به معناى وسیله مهر زدن است ، مى فرماید وسیله مهر زدن بر آن رحیق بجاى گل و لاک و امثال آن - که در دنیا بوسیله آنها مهر و موم مى کنند - مشک است . بعضى گفته اند: منظور از ختام ، آخرین طعمى است که از آن شراب در دهان مى ماند، مى فرماید آخرین طعم آن بوى مشک است .

(و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون) - کلمه(تنافس) به معناى زورآزمایى افراد در ربودن چیزى از دست یکدیگر است ، ولى در مورد آیه و مقامى که دارد به معناى مسابقه است . همچنان که همین معنا را در آیه زیر به صراحت ، خاطرنشان کرده مى فرماید:(سابقوا الى مغفره من ربکم و جنه)، پس در آیه بشر را ترغیب مى کند تا بشتابد به سوى آن نعمتى که با عبارت رحیق مختوم توصیفش کرده .

توجیه نحوى توالى دو حرف عطف در(و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون ...)

بعضى در تفسیر این آیه اشکال کرده اند به اینکه : در این آیه حرف عطف بر سر حرف عطفى دیگر در آمده ، چون تقدیر کلام(و فلیتنافس فى ذلک ...) است ، یعنى کلمه(فى ذلک) در واقع بعد از فعل امر قرار دارد.

بعضى هم از این اشکال پاسخ داده اند به اینکه حرف شرطى در تقدیر کلام است ،

و حرف(فاء) در جواب شرط واقع شده ، و ظرف(فى ذلک) مقدم آمده تا عوض از شرط باشد، و تقدیر کلام :(و ان ارید تنافس فلیتنافس فى ذلک المتنافسون - اگر قرار است تنافس و مسابقه اى بشود باید مسابقه گران در این رحیق مختوم تنافس کنند) مى باشد.

ممکن هم هست گفته شود جمله(و فى ذلک) عطف است بر یک ظرفى دیگر که متعلق بوده به جمله(فلیتنافس)، ولى حذف شده ، چون مقام دلالت بر آن مى کرده ، و چون کلام در وصف نعیم بهشت بوده ، مى فهماند که جمله(و فى ذلک) ترغیب موکد است به تخصیص بعد از تعمیم ، یعنى ترغیب به خصوص رحیق مختوم ، بعد از ترغیب به همه نعمت هاى بهشتى ، و معنایش این است که مسابقه گران و زورآزمایان باید بر سر همه نعمت هاى بهشتى ، و مخصوصا بر سر رحیق مختوم مسابقه بگذارند، که نوشیدنى خاص ‍ آنان است ، آن وقت آیه شریفه مثل این مى ماند که بگوییم : همه مؤ منین را احترام کن خصوصا صالحان از ایشان را.

چشمهاى در بهشت بنام(تسنیم)

و مزاجه من تسنیم

کلمه(مزاج) به معناى وسیله مخلوط کردن است ، و کلمه(تسنیم) - به طورى که آیه بعدى تفسیرش مى کند - به معناى چشمه اى است در بهشت ، که خداى تعالى نامش را تسنیم نهاده ، و از این ماده کلماتى به معناى بلند کردن و پر شدن نیز آمده ، وقتى گفته مى شود:(سنمه)، معنایش این است که آن چیز را بلند کرد، و(سنام الابل) به معناى کوهان شتر است . و نیز گفته مى شود:(سنم الاناء) یعنى ظرف را پر کرد.

عینا یشرب بها المقربون

دو عبارت(شربه) و(شرب به) هر دو به یک معنا است ، و کلمه(عینا) مفعول فعلى تقدیرى است که یا(اخص) و یا(امدح) است و معنایش این است که(مزاج آن شراب از چشمه تسنیم است ، که من آن را اختصاص مى دهم و یا مدح مى کنم به چشمه اى که ...) و جمله(یشرب بها المقربون) وصف آن چشمه ، و مجموع ، تفسیر براى تسنیم است .

و مفاد آیه این است که مقربین صرفا تسنیم را مى نوشند، همچنان که مفاد جمله و مزاجه من تسنیم این است که : آنچه در قدح ابرار از رحیق مختوم هست با تسنیم مخلوط مى شود.

و این معنا به دو نکته دلالت مى کند، اول اینکه تسنیم از رحیق مختوم گرانقدرتر است ، چون رحیق مختوم با آمیخته شدن با تسنیم لذت بخشتر مى شود. دوم اینکه مقربین در درجه بالاترى از ابرار قرار دارند.

ان الذین اجرموا کان وا من الذین امنوا یضحکون

از سیاق چنین به دست مى آید که : مراد از جمله(آنان که ایمان آوردند) همان ابرار باشند، که در این آیات مورد گفتارند، و اگر اینطور تغبیر کرد براى این بود که بفهماند علت خندیدن کفار به ابرار و استهزاء کردن آنان تنها ایمان آنان بود. همچنان که تعبیر از کفار به جمله(آنانکه جرم مى کردند) براى این بوده که بفهماند علت مسخره کردن کفار مسلمانان ابرار را این بود که مجرم بودند.

و اذا مروا بهم یتغامزون

این آیه عطف است بر جمله(یضحکون)، یعنى وقتى به مؤ منین برمى خورند با اشاره به چشم یکدیگر را به استهزاى آنان وا مى دارند.

و اذا انقلبوا الى اهلهم انقلبوا فکهین

کلمه(فکه) - به فتحه فاء و کسره کاف - به معناى غرور از خوشحالى است ، و معناى آیه این است که : بعد از آنکه به سوى اهل خود بر مى گردند از خندیدن به مؤ منین و با چشم و اشاره مسخره کردن ایشان و از عملى که کردند خوشحال مى گردند. ممکن هم هست از فکاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مانوس با هم باشد، و معنا این باشد که چون به اهل خود برمى گردند، دور هم مى نشینند و تعریف مى کنند، که من چه کردم و تو چه کردى .

و اذا راوهم قالوا ان هولاء لضالون

یعنى وقتى مجرمین مؤ منین و ابرار را مى بینند به عنوان شهادت و یا قضاوت به یکدیگر مى گویند: اینها گمراهانند، البته احتمال دومى که قضاء و داورى باشد به ذهن نزدیک تر است .

و ما ارسلوا علیهم حافظین

یعنى خداى تعالى این مجرمین را نفرستاده تا مؤ منین را حفظ نموده ، هر چه درباره آنان داورى کردند بپذیرد، و این تعبیر که به زبان فارسى مى گویند:(فضولى) موقوف نوعى مسخره کردن مسخره کنندگان مجرم است .

خنده مؤ منان به کفار در روز جزا در مقابل خنده آن مجرمان به مؤ منان در دنیا

فالیوم الذین امنوا من الکفار یضحکون

منظور از(یوم) روز جزا است ، و اگر در این آیه مجرمین در آیه قبل را کفار خوانده ، خواسته است به حقیقت حال آنان رجوع کرده باشد.

بعضى گفته اند: اگر نفرموده :(یضحکون من الکفار) و جمله(من الکفار) را جلوتر آورد، براى این بود که به اصطلاح ادبیات ، قصر قلب کرده باشد، و معناى آن این شود: پس امروز کسانى که ایمان آوردند به کفار مى خندند، نه اینکه کفار به مؤ منین بخندند همچنان که در دنیا مى خندیدند.

على الارائک ینظرون هل ثوب الکفار ما کانوا یفعلون

(ثواب) در اصل به معناى مطلق جزا بوده ، چه کیفر و چه پاداش ، ولى بعدها استعمالش در خصوص پاداش غلبه یافته است ، و جمله(على الارائک) خبر بعد از خبر است براى مبتداى(الذین امنوا) و جمله(ینظرون) خبر سوم آن است ، و جمله(هل ثوب ...) مربوط به جمله(ینظرون) و قائم مقام مفعول آن است .

و معناى آیه این است که آنهایى که ایمان آوردند بر بالاى تخت هایى در حجله قرار دارند، و به کیفر کفار تماشا مى کنند، کیفرى که به جرم افعال نکوهیده بدان مبتلا شدند، که یکى از آن افعال مسخره کردن و خندیدن به مؤ منین بود، و به این اکتفاء ننموده وقتى نزد هم فکران خود برمى گشتند خوشحالى مى کردند که من چنین و چنان کردم ، و تازه مؤ منین را گمراه مى خواندند.

بحث روایتى

( چند روایت حاکى از اینکه مراد از(الذین اجر موا) منافقین و از(الذین آمنو) امیرالمومنین( علیه السلام)

در تفسیر قمى در ذیل آیه(و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون) امام(علیه السلام) فرموده : تنافس و مسابقه در آن ثوابهایى که ما وعده دادیم و مؤ منین در طلب آنند.

و در مجمع البیان در ذیل آیه(و اذا مروا بهم یتغامزون) مى گوید: بعضى گفته اند این آیه در شاءن على بن ابى طالب(و دفاع از آن جناب) نازل شده ، و جریان از این قرار بوده که روزى آن جناب با چند نفر از مسلمانان نزد رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) مى آمدند، منافقین ایشان را مسخره کردند و خندیدند، و به یکدیگر اشاره ها کرده سپس نزد همفکران خود برگشته و گفتند: ما امروز اصلع(کسى که جلو سرش مو ندارد، و منظورشان على ،(علیه السلام) را دیدیم و به او خندیدیم . بدنبال این جریان بود که این آیه نازل شد در حالى که هنوز على و یارانش به نزد رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) نرسیده بودند،(نقل از مقاتل و کلبى).

مؤ لف : صاحب کشاف هم این روایت را نقل کرده . و باز در مجمع البیان است که حاکم ابو القاسم حسکانى در کتاب(شواهد التنزیل لقواعد التفصیل) خود به سندى که به ابو صالح دارد، از ابن عباس روایت کرده که گفت : منظور در آیه(ان الذین اجرموا) منافقین قریش است ، و منظور از آیه(الذین امنوا) على بن ابى طالب و یاران او است .

و در تفسیر قمى در ذیل آیه(ان الذین اجرموا... فکهین) آمده که منظور این است که مسخره مى کردند