background
وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
و آنگه كه ستارگان همى‌تيره شوند،
آیه 2 سوره التَّکْوِير

بیان آیات

مفاد کلى سوره تکویر و زمان نزول آن

این سوره روز قیامت را با ذکر پاره اى از مقدمات و نشانیهاى آن و پاره اى از آنچه در آن روز واقع مى شود متذکر و یادآور مى شود و آن روز را چنین توصیف مى کند که : روزى است که در آن عمل انسان هر چه باشد کشف مى گردد، و سپس قرآن را توصیف مى کند به اینکه از القاآتى است که رسولى آسمانى که فرشته وحى است آن را به رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله وسلم) القاء کرده ، و از القاآت شیطانى نیست ، و رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) هم دیوانه نیست ، که شیطانها او را دست انداخته باشند.

و چنین به نظر مى رسد که این سوره از سوره هاى قدیمى باشد که در اوائل بعثت نازل شده ، همچنانکه در متن خود سوره شاهدى بر این معنا دیده مى شود، و آن این است که خداى تعالى رسول گرامیش را از آنچه که دشمنان در باره اش مى گفتند - مثلا دیوانه اش ‍ مى خواندند - منزه مى دارد، و معلوم است که اتهام ها مربوط به اوائل دعوت آن جناب است ، همچنان که سوره نون هم که مشتمل بر تنزیه آن جناب از این تهمت ها است در اوائل بعثت نازل شده ، پس سوره بدون هیچ حرف و تردیدى در مکه نازل شده است .

حوادث و وقایع زمان وقوع قیامت

اذا الشمس کورت

کلمه(تکویر) که مصدر فعل(کورت) است به معناى پیچیدن چیزى ، و به شکل مدور در آوردن آن است ، نظیر پیچیدن عمامه بر سر، و شاید تکویر خورشید استعاره باشد از اینکه تاریکى بر جرم خورشید احاطه پیدا مى کند.

و اذا النجوم انکدرت

مصدر(انکدار) به معناى سقوط است ، و انکدار مرغ از هوا، به معناى آمدنش به طرف زمین است ، و بنابر این مراد از این جمله این است که در آن روز ستارگان مى ریزند، همچنان که آیه(و اذا الکواکب انتثرت) نیز همین را مى رساند، البته ممکن هم هست از باب کدورت و تیرگى باشد، و مراد این باشد که در آن روز ستارگان بى نور مى شوند.

و اذا الجبال سیرت

روزى که از شدت زلزله آن ، کوهها به راه مى افتند، مندک و متلاشى مى شوند، غبارى پراکنده مى گردند، سرابى(خالى از حقیقت کوهى) مى شوند، همه اینها تعبیرهایى است که در قرآن درباره وضع کوهها در آن روز آمده .

مراد از اینکه درباره قیامت فرمود:(و اذا العشار عطلت و اذا الوحوش حشرت ...)

و اذا العشار عطلت

بعضى گفته اند: عشار جمع عشراء است همچنان که نفاس جمع نفساء - زن زائو - است ، و عشراء به معناى ماده شتر حامله اى است که ده ماه از حملش گذشته باشد، و همچنان عشرائش مى نامند تا وقتى که بچه اش را بزاید، و چه بسا که بعد از زائیدن هم آن را عشراء بخوانند، چون چنین شترى از نفیس ترین اموال عرب به شمار مى رود، و معناى تعطیل شدن عشراء این است که در آن روز عرب چنین مال نفیسى را رها مى کند، و هیچ چوپان و دشتبانى که آن را حفظ کند بر آن نمى گمارد، و گویا در این جمله اشاره اى بطور کنایه به این معنا باشد که همین اموال نفیسى که مردم در دنیا بر سر آن پنجه به روى هم مى کشند، آن روز بى صاحب مى ماند، کسى نیست که از آنها استفاده کند، براى اینکه مردم آن روز آنقدر به خود مشغولند که از هیچ چیز دیگرى یاد نمى کنند، همچنان که در جاى دیگر فرمود:(لکل امرى ء منهم یومئذ شاءن یغنیه).

و اذا الوحوش حشرت

کلمه وحوش جمع وحش است ، و این کلمه به معناى حیوانى است که هرگز با انسانها انس نمى گیرد، مانند درندگان و امثال آن .

و ظاهر آیه از این جهت که در سیاق آیاتى قرار دارد که روز قیامت را توصیف مى کند، این است که وحشى ها هم در روز قیامت مانند انسانها محشور مى شوند، آیه شریفه(و ما من دابه فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الا امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى ء ثم الى ربهم یحشرون)، نیز این احتمال را تاءیید مى کند.

و اما اینکه وحشیان بعد از محشور شدن چه وضعى دارند، و سرانجام کارشان چه مى شود؟ در کلام خداى تعالى و در اخبارى که قابل اعتماد باشد چیزى که از این اسرار پرده بردارد نیامده ،

بله چه بسا بتوان از آیه سوره انعام آنجا که مى فرماید:(امم امثالکم) و نیز آنجا که مى فرماید:(ما فرطنا فى الکتاب من شى ء)، پاره اى رمرها که فى الجمله وضع را روشن کند استفاده نمود، و آن رموز بر اهل دقت و تدبر پوشیده نیست . و چه بسا بعضى گفته باشند که : محشور شدن وحشى ها مربوط به روز قیامت نیست ، بلکه از نشانه هاى قبل از قیامت است ، و منظور از آن این است که قبل از قیامت(در اثر زلزله هاى پى در پى) همه وحشى ها از بیشه خود بیرون بجهند.

و اذا البحار سجرت

تسجیر و افروختن دریاها، به دو معنا تفسیر شده ، یکى افروختن دریایى از آتش و دوم پر شدن دریاها از آتش ، و معناى آیه بنا به تفسیر اول این است که روز قیامت دریاها آتشى افروخته مى شود، و بنا بر دوم این مى شود که دریاها پر از آتش مى شود.

و اذا النفوس زوجت

اما نفوس سعیده با زنان بهشت تزویج مى شوند، همچنان که فرمود:(لهم فیها ازواج مطهره)، و نیز فرمود:(و زوجناهم بحور عین)، و اما نفوس اشقیاء با قرین هاى شیطانیشان ازدواج مى کنند، همچنان که فرمود:(احشروا الذین ظلموا و ازواجهم و ما کانوا یعبدون)، و نیز فرموده :(و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین).

و اذا المووده سئلت باى ذنب قتلت

کلمه(مووده) به معناى آن دخترى است که زنده زنده در گور شده ، و این مربوط به رسم عرب است که دختران را از ترس اینکه ننگ به بار آورند زنده زنده در گور مى کردند، همچنان که آیه زیر هم به آن اشاره دارد و مى فرماید:(و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو کظیم یتوارى من القوم من سوء ما بشر به ایمسکه على هون ام یدسه فى التراب)

وجه اینکه فرمود از دختران زنده به گور شده پرسیده مى شود:(باى ذنب قتلت )

و در حقیقت مسؤ ول قتل این دختر پدر او است تا انتقام وى را از او بگیرند، لیکن در آیه ، مسؤ ول را خود آن دختر دانسته و مى فرماید از خود او مى پرسند به چه جرمى کشته شد؟ این هم نوعى تعریض و توبیخى است از قاتل آن دختر و هم زمینه چینى است براى اینکه آن دختر جرات کند و از خداى تعالى بخواهد که انتقام خون او را بگیرد، و آنگاه خداى تعالى از قاتل او سبب قتل او را بپرسد، و سپس انتقامش را بگیرد، در نتیجه مى توان گفت اسلوب کلام در این آیه نظیر اسلوب در آیه زیر است ، که مى فرماید:(و اذ قال اللّه یا عیسى بن مریم ءانت قلت للناس اتخذونى و امى الهین من دون الله).

و بعضى گفته اند اگر نسبت مسؤ ولیت را به خود مووده داده از باب مجاز عقلى است ، و مراد این است که : از وضع او پرسش مى شود، نظیر مجازى که در آیه(ان العهد کان مسئولا) بکار رفته .

و اذا الصحف نشرت

یعنى روزى که نامه هاى اعمال براى حساب باز مى شود.

و اذا السماء کشطت

در مجمع البیان گفته : کلمه(کشط) به معناى قلع و کندن چیزى است که سخت به چیز دیگر چسبیده ، و قهرا کندنش نیز به شدت انجام مى شود. و کشط آسمان قهرا با آیه(و السموات مطویات بیمینه)، و آیه(و یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملئکه تنزیلا) و سایر آیات مربوطه به این معنا منطبق مى شود.

و اذا الجحیم سعرت

مصدر(تسعیر) که فعل(سعرت) مشتق از آن است به معناى شعله ور ساختن آتش است ، بطورى که زبانه بکشد.

واذا الجنه زلفت

مصدر(ازلاف) که فعل مجهول(ازلفت) از آن گرفته شده ، به معناى نزدیک آوردن است ، منظور این است که در قیامت بهشت را به اهل آن نزدیک مى کنند تا داخلش شوند.

علمت نفس ما احضرت

این جمله جواب کلمه(اذا) است ، که در دوازده آیه تکرار شده بود، و منظور از کلمه(نفس) جنس آدمیان است ، و مراد از جمله(ما احضرت) اعمالى است که هر فردى در دنیا انجام داده ، وقتى گفته مى شود:(احضرت الشى ء) معنایش این است که : من آن چیز را حاضر یافتم ، همچنان که وقتى گفته مى شود:(احمدت الشى ء) معنایش این است که من آن چیز را محمود و پسندیده یافتم .

بنابر این ، آیه مورد بحث در معناى آیه زیر است که مى فرماید:(یوم تجد کل نفس ماعملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء).

بحث روایتى

(روایاتى در معناى آیات گذشته)

در تفسیر قمى در ذیل آیه(اذا الشمس کورت) فرموده : یعنى خورشید سیاه و تاریک مى شود، و در معناى آیه(و اذاالنجوم) انکدرت فرموده : یعنى نورش از بین مى رود، و در(و اذا الجبال سیرت) فرموده : حرکت مى کند این همان است که در آیه(تحسبها جامده و هى تمرمر السحاب - کوهها را جامد مى پندارى و حال آنکه مانند ابرها در حرکتند) فرمود. و در آیه(و اذا العشار عطلت) فرموده اشتران وقتى که همه خلق مردند بى صاحب مى مانند، کسى نیست شیر آنها را بدوشد، و در جمله(و اذا البحار سجرت) فرمود: دریاهایى که پیرامون کره زمین هستند همه آتش مى شوند، و در جمله(و اذا النفوس زوجت) فرمود: یعنى با حور العین تزویج مى کنند.

و نیز در آن کتاب در روایت ابى الجارود از امام باقر(علیه السلام) آمده که در معناى آیه(و اذا النفوس زوجت) فرموده : اما اهل بهشت با خیرات حسان(حور العین) ازدواج مى کنند، و اما اهل دوزخ ، باید دانست که با هر انسانى از دوزخیان شیطانى است ، یعنى هر یک از آن کفار و منافقین با شیطان خود که قرین اوست ازدواج مى کند.

مؤ لف : ظاهرا از کلمه(یعنى تا آخر) روایت ، جزو کلام راوى باشد. و در الدر المنثور است که ابن ابى حاتم و دیلمى از ابى مریم روایت کرده اند که رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) در معناى آیه(اذا الشمس کورت) فرمود:(در جهنم تکویر مى شود)، و در معناى آیه(و اذا النجوم انکدرت) نیز فرمود:(در جهنم منکدر مى شود)، و هر چیزى و کسى که به جاى خداى تعالى پرستیده شود در جهنم خواهد بود، به جز عیسى بن مریم و مادرش که معبود واقع شدند، ولى داخل جهنم نمى شوند، آنان نیز اگر به این پرستش راضى مى بودند داخل جهنم مى شدند.

و در تفسیر قمى در ذیل آیه(و اذا الصحف نشرت) فرموده : منظور صحف اعمال است ، و در معناى آیه(و اذا السماء کشطت) فرموده یعنى باطل شود.

و در الدر المنثور است که ابن مردویه از نعمان بن بشیر روایت کرده که گفت : من از رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) شنیدم که در معناى آیه(و اذا النفوس زوجت) مى فرمود: منظور هر دو نفرى است که به شرکت کارى خیر و یا گناهى را انجام مى دهند، که با هم داخل بهشت و یا آتش مى شوند