بیان آیه
اشاره به پنج دسته از آیات قرآنى که تدریجا حرمت شرب خمر را افاده کردهاند
در سابق آن جا که پیرامون آیه شریفه :(یسئلونک عن الخمر و المیسر) بحث مى کردیم ،
گفتیم آیاتى که متعرض مساءله شراب شده پنج طایفه است ، و اگر این پنج طایفه را پهلوى هم بگذاریم ، این معنا به دست مى آید که آیه مورد بحث بعد از آیه شریفه :(تتخذون منه سکرا و رزقا حسنا)، و آیه شریفه :(قل انما حرّم ربّى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم)، و قبل از آیه شریفه :(یسئلونک عن الخمر و المیسر قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما)، و نیز پیش از آیه شریفه :(یا ایها الّذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه)، نازل شده ، و آیه سوره مائده ، آخرین آیه اى است که درباره شراب نازل شده .
(چون آیه 67 سوره نحل تنها از زشتى مى ، به این مقدار اکتفا نموده که آن را در مقابل رزق خوب ذکر نموده ، فرمود:(از انگور شراب و رزق خوب مى گیرید) و آیه 33 سوره اعراف بطور کلى مى فرماید:(بگو پروردگار من تنها فواحش ظاهرى و باطنى و اثم را تحریم کرده)، و آیه مورد بحث به نماز ایستادن در حال مستى را نهى فرموده ، و آیه 219 سوره بقره تکیه روى شراب کرده ، مى فرماید:(از تو از شراب و قمار مى پرسند، بگو در آن دو آثار سوء بسیارى است ، و منافعى هم براى مردم هست) و در آیه 90 سوره مائده صریحا مى فرماید:(هان اى کسانى که ایمان آورده اید شراب و قمار و معاملات معروف به ازلام و نیز بت پرستى تنها پلیدى و از عمل شیطان است ، باید از آنها اجتناب کنید).
البته به وجهى دیگر ممکن است ترتیب را طورى دیگر تصور نمود، به این که بگوییم اولین آیه درباره خمر آیه سوره نحل ، و دومین آیه سوره اعراف ، و سومین آیه سوره بقره ، و چهارمین آیه نساء، و در آخر آیه مائده باشد، ولى بنابراین ترتیب نهى قطعى از نوشیدن خمر بر خلاف ترتیب قبلى واقع مى شود، به این معنا که آیه سوره اعراف نهى بدون تفسیر و آیه سوره بقره نهى قطعى است ولى از آنجایى که مسلمانان با نازل شدن این نهى قطعى ، باز در اجتناب از نوشیدن آن سهل انگارى مى کردند، بار دیگر در سوره نساء به طور جزم از آن نهى شدند و در سوره مائده براى این که گمان نکنند در بعضى از احوال نوشیدن آن جایز است ، به طور مطلق و در همه احوال از آن نهى گردیدند.
و خواننده عزیز اگر در مضامین آیات نامبرده دقت کند، شاید بتواند ترتیب اول را بر ترتیب دوم ترجیح دهد، و بگوید بعد از نهى صریح که در آیه بقره آمده دیگر معنا ندارد که از نماز خواندن بعد از نوشیدن آن نهى کنند،
پس معلوم مى شود آیه مورد بحث که از نماز در حال مستى نهى مى کند قبل از آیه بقره نازل شده ، مگر این که بگوییم نهى از نماز در حال مستى ، کنایه از نماز خواندن در حال کسالت و چرت باشد، همچنان که در بعضى از روایات انشاء اللّه خواهد آمد به همین معنا تفسیر شده است .
سخنى در مورد ارتباط بین آیات قرآنى
و اما وقوع آیه مورد بحث بین آیات قبل و آیات بعدش در حقیقت به منزله جمله معترضه آوردن در بین دو سنخ مطلب است ، الا این که در این میان احتمالى هست ، که اى بسا این توجیه را تصحیح کند و آن این است که روشن سازد سر این که این جمله معترضه در بین آیات قبل و بعد جاى گرفته چیست ؟ _ و اتفاقا توجیه چیز بى سابقه اى در قرآن کریم نیست ، _ و آن این است که بگوییم ممکن است عده اى از آیات داراى سیاقى واحد و متصل و منسجم هستند، تدریجا در خلال چند روز نازل شده باشند، ولى در همین چند روز ناگهان احتیاج پیدا شده باشد به آیه و یا آیاتى که حکمى را که مورد ابتلا واقع شده بیان کند، در نتیجه وقتى آن چند آیه اى که گفتیم در یک سیاق قرار دارند، تمام مى شود، آیه نامبرده در وسط آنها قرار گرفته نسبت به ماقبل و مابعدش جمله معترضه اى مى شود، تا توهمى که در آن روزها شده دفع کند، و یا همانطور که گفتیم حکم مساءله اى که پیش آمده بیان نماید، نظیر آیات زیر که جمله :(لا تحرک به لسانک لتعجل به ...) نسبت به ماقبل و مابعدش بى ارتباط به نظر مى رسد، و اینک آن آیات :(بل الانسان على نفسه بصیره ، و لو القى معاذیره لاتحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قراناه فاتبع قرانه ، ثم ان علینا بیانه ، کلا بل تحبون العاجله)،(آن روز به انسان خبر مى دهند که چه کارهایى کرده ، و چه آثارى از خود به جاى گذاشته ، نه شاید احتیاج به خبر دادن نباشد، بلکه انسان نسبت به خودش بصیرت و آگاهى دارد، البته اگر بهانه ها را کنار بگذارد _ تو از عجله اى که به حفظ کردن قرآن دارى هنگام نازل شدنش این قدر زبانت را بخواندن آن حرکت مده ، و نترس ما نمى گذاریم چیزى از قرآن از یادت برود، جمع آوریش به عهده ما است ، و نیز خواندنش براى تو، همین که خواندن ما تمام شد آن وقت تو شروع به خواندن کن ، و بعد از آن ، بیانش به عهده ما _ نه ، بلکه شما دنیاى نقد را دوست مى دارید).
و بنابراین دیگر احتیاجى نیست که در بیان وجه ارتباط آیه به ما قبل و ما بعدش خود را به زحمت بیندازیم ، علاوه بر این که همه مى دانیم که قرآن کریم به تدریج و آیه آیه نازل شده ،
در سوره هایى که یک بار نازل شده جا دارد، ارتباط بین آیاتش را بفهمیم ، و همچنین آیاتى که متصل به هم هستند و معلوم است که با هم مرتبط هستند. در غیر این دو مورد نیازى نیست که براى کشف ارتباط آیه اى با ماقبلش خود را به زحمت و تکلف بیاندازیم .
یا ایها الّذین آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون
مراد از کلمه(الصلاة) مسجد است ، براى این که مى فرماید در حال جنابت نیز نزدیک مسجد مشوید، و از آن عبور نکنید پس در این تعبیر مجاز به کار رفته ، و چون استعمال مجازى مجوز لازم دارد، مجوز در این که مسجد را نماز خوانده ، جمله :(حتى تعلموا ما تقولون) است ، چون اگر فرموده بود:(در حال مستى نزدیک مسجد نشوید) دیگر تعلیل آوردن با جمله :(حتى تعلموا ما تقولون) خیلى مناسب به نظر نمى رسید، و اى بسا این تعلیل معنایى دیگر را مى فهماند، که مقصود گوینده نیست ، با این که مقصود این بوده که بفهماند شما در حال نماز روبروى مقام عظمت و کبریایى خدا قرار دارید، و با رب العالمین سخن مى گویید، پس صلاح نیست که در این حال سست باشید، و عقل خود را با پلیدى شراب باطل کنید، و نف همید چه مى گوئید.
و این معنا بطورى ملاحظه مى کنید، اقتضا مى کند بفرماید در حال مستى به نماز نزدیک نشوید، و لیکن از آنجایى که به حسب سنت بیشتر نمازها در مسجد واقع مى شود، تا به جماعت انجام شود، ولى چون این نیز منظور بوده احکام جنب و داخل مسجد شدن او نیز بیان شود، لذا براى این مطلب را با کوتاه ترین عبارت بیان کرده باشد، فرمود:(در حالى که مستید نزدیک به نماز نشوید تا بفهمید چه مى گویید در حال جنابت نیز نزدیک نشوید، و عبور مکنید، تا آنکه غسل کنید...) و بنابراین پس همان طور که گفتیم جمله :(حتى تعلموا ما تقولون) در مقام این است که نهى از شرب خمر به طورى که مستیش تا حال نماز باقى بماند را تعلیل کند، و بفرماید: اگر ما شما را از شراب نهى کردیم ، غایت و هدفمان این بود که در نماز بفهمید چه مى گویید، پس کلمه حتى در جمله نامبرده براى افاده غایت و علت است ، نه براى مرزبندى حکم ، نمى خواهد بفرماید نزدیک نماز نشوید و نشوید و نشوید تا مستى شما به کلى از بین برود، و بفهمید چه مى گویید وقتى فهمیدید چه مى گویید آنوقت دیگر عیبى ندارد نماز بخوانید.
و لا جنبا الا عابرى سبیل ...
انشاء اللّه به زودى در تفسیر آیه شریفه :(یا ایها الّذین آمنوا اذا قمتم الى الصلوة) درباره این آیه شریفه بحث خواهیم کرد.
بحث روایتى
(در ذیل آیه(... لا تقربوا الصلوة و انتم سکارى))
در تفسیر عیاشى از محمد بن فضل ، از ابى الحسن(علیه السلام) روایت کرده که در مورد آیه(لاتقربوا الصلوة و انتم سکارى ، حتى تعلموا ما تقولون) فرموده : این آیه قبل از تحریم شراب نازل شده است .
مؤ لف قدس سره : جا دارد این روایت حمل شود بر این که مراد از تحریم شراب توضیح تحریم آن است ، و گرنه روایت عیبى پیدا کند، که نمى توان به آن اعتنا نمود، و آن این است که مخالف با کتاب خدا خواهد بود، براى این که آیه سوره اعراف شراب را صریحا به عنوان اثم تحریم کرده ، و آیه بقره تصریح مى کند به این که در خمر اثمى بزرگ است ، پس معلوم مى شود شراب قبل از هجرت در مکه تحریم شده بوده ، چون سوره اعراف در مکه نازل شده ، و احدى اختلاف نکرده در این که آیه مورد بحث یعنى آیه سوره نساء در مدینه نازل شده است .
نظیر این روایت ، چند حدیث دیگر است که از طرق اهل سنت نقل شده ، و تصریح دارد به این که این آیه قبل از تحریم خمر نازل شده ، و ممکن است روایت را ناظر بدانیم به این که مراد از آیه ، نهى از نماز خواندن در حال کسالت است .
و در همان کتاب از زراره از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده که فرمود: هنگامى که کسالت و چرت بر تو مسلط است و یا شکمت سنگین شده به نماز نایست ، زیرا بیم آن هست که در آن حال دچار نفاق شوى ،(خداى نخواسته با خود بگویى چه کسى حال دارد برخیزد نماز بخواند، و یا آرزو کنى اى کاش نماز واجب نمى بود، و از این قبیل تصورات منافقانه)، براى این که خداى تعالى مؤ منین را نهى کرد از این که در حال سکارى به نماز بایستند، و منظورش از حالت سکارى ، حالتى است که خواب بر آدمى مسلط شده باشد.
مؤ لف قدس سره : این امام(علیه السلام) فرمود:(زیرا بیم آن هست که در آن حال دچار نفاق شوى) مساءله نفاق را از جمله :(یا ایها الّذین آمنوا...) استفاده فرموده ،
چون کسى که از این خطاب سرپیچى کند قهرا مؤ من نخواهد بود و وقتى مؤ من نباشد منافق است ، و این که در آخر حدیث آمده بود: و منظورش از حالت سکارى حالتى است که خواب بر آدمى مسلط شده باشد احتمال دارد کلام راوى باشد احتمال هم دارد که کلام امام(علیه السلام) باشد، و امام خواسته باشد آیه شریفه را به باطنش تفسیر کند، و در نتیجه روایت از موارد تفسیر به باطن قرآن باشد، ممکن هم هست اصلا منظور از مستى خواب بوده ، در نتیجه تفسیر از قبیل تفسیر به ظاهر باشد، نه به باطن .
البته در روایاتى دیگر نیز کلمه سکارى به خواب تفسیر شده ، و عیاشى آنها را در تفسیر خود آورده ، دو روایت از کلبى و یک روایت صاحب کافى به سند خود از زید شحام از امام صادق(علیه السلام) و روایتى دیگر باز به سند خود از زراره از امام باقر آورده ، و بخارى هم در صحیح خود این معنا را انس از رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله) نقل کرده است .