background
وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ
از شكيبايى و نماز يارى جوييد. و به راستى اين [كار] گران است، مگر بر فروتنان:
آیه 45 سوره الْبَقَرَة

استعانت به صبر و صلوة

بیان

(و استعینوا بالصبر و الصلوه) کلمه استعانت بمعناى طلب کمک است ، و این در وقتى صورت مى گیرد که نیروى انسان به تنهائى نمى تواند مهم و یا حادثه اى را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد، و اینکه فرموده : از صبر و نماز براى مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، براى اینست که در حقیقت یاورى بجز خداى سبحان نیست ، در مهمات یاور انسان مقاومت و خویشتن دارى آدمى است ، باینکه استقامت بخرج داده ، ارتباط خود را با خدا وصل نموده ، از صمیم دل متوجه او شود، و بسوى او روى آورد، و این همان صبر و نماز است ، و این دو بهترین وسیله براى پیروزى است ، چون صبر هر بلا و یا حادثه عظیمى را کوچک و ناچیز مى کند، و نماز که اقبال بخدا، و التجاء باو است ، روح ایمان را زنده مى سازد، و بآدمى مى فهماند: که بجائى تکیه دارد که انهدام پذیر نیست ، و به سببى دست زده که پاره شدنى نیست .

(و انها لکبیره الا على الخاشعین) الخ ، ضمیر(ها) به کلمه(صلوه) بر مى گردد، و اما اینکه آنرا به کلمه(استعانت) که جمله(استعینوا) متضمن آنست بر گردانیم ، ظاهرا با جمله(الا على الخاشعین) منافات داشته باشد، براى اینکه خشوع با صبر خیلى نمیسازد، و فرق میانه خشوع و خضوع با اینکه معناى تذلل و انکسار در هر دو هست ، این است که خضوع مختص بجوارح و اعضاى بدنى آدمى است ، ولى خشوع مختص بقلب است .

وجه استعمال کلمه(ظن) در(الذین یظنون انهم ملاقوار بهم) 229

(الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم) الخ ، این مورد اعتقاد بآخرت ، موردى است که هر کس باید بدان یقین حاصل کند، همچنانکه در جاى دیگر فرموده :(و بالاخره هم یوقنون)، با این حال چرا در آیه مورد بحث مظنه و گمان بآن را کافى دانسته ؟ ممکن است وجهش این باشد که براى حصول و پیدایش خشوع در دل انسان ، مظنه قیامت و لقاء پروردگار کافى است ؟ چون علومى که بوسیله اسباب تدریجى بتدریج در نفس پیدا میشود، نخست از توجه ، و بعد شک ، و سپس بترجیح یکى از دو طرف شک ، که همان مظنه است پیدا شده ، و در آخر احتمالات مخالف بتدریج از بین م ى رود، تا ادراک جزمى که همان علم است حاصل شود.

و این نوع از علم وقتى بخطرى هولناک تعلق بگیرد باعث غلق و اضطراب و خشوع نفس میشود، و این غلق و خشوع از وقتى شروع میشود، که گفتیم یکطرف شک رجحان پیدا مى کند، و چون امر نامبرده خطرى و هولناک است ، قبل از علم بآن ، و تمامیت آن رجحان ، نیز دلهره و ترس در نفس مى آورد.

پس بکار بردن مظنه در جاى علم ، براى اشاره باین بوده ، که اگر انسان متوجه شود باینکه ربى و پروردگارى ، دارد که ممکن است روزى با او دیدار کند، و بسویش برگردد، در ترک مخالفت و رعایت احتیاط صبر نمى کند، تا علم برایش حاصل شود، بلکه همان مظنه او را وادار باحتیاط مى کند.

همچنانکه شاعر گفته :

(فقلت لهم : ظنوا بالفى مذحج ------ سراتهم فى الفارسى المسرد)،

یعنى بایشان گفتم گمان کنید که دو هزار مرد جنگى از قبیله مذحج بسوى شما روى آورده اند، که بزرگان ایشان همه در زره هاى بافت فارس هستند.

چه شاعر در این شعر مردم خود را بصرف مظنه ترسانده ، با اینکه باید مردم را بدشمن یقینى ترساند، نه به مشکوک ، و این بدان جهت است که ظن بدشمن هم براى وادارى مردم بترک مخالفت کافى است ، و حاجت بیقین نیست ، تا شخص تهدید کننده براى تحصیل یقین در مردم ، و تفهیم آنان خود را بزحمت بیندازد و یا اعتنائى بشاءن آنان کند.

و بنابراین ، آیه مورد بحث با آیه :(فمن کان یرجو لقاء ربه ، فلیعمل عملا صالحا)، هر که امید دیدار پروردگارش دارد، باید عمل صالح کند)، قریب المضمون میشود، چون در این آیه نیز امید بدیدار خدا را در وادارى انسان بعمل صالح کافى دانسته است ، البته همه این حرفها در صورتى است که منظور از لقاء پروردگار در جمله(ملاقوا ربهم)، مسئله قیامت باشد، و اما در صورتیکه منظور از آن تصویرى باشد که بزودى در سوره اعراف انشاءاللّه خواهید دید، در آنصورت دیگر هیچ محذورى در کار نیست .

بحث روایتى(شامل روایاتى درباره استعانت از صبر و صلوة و مراد از صبر و...)

در کافى از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هر وقت امرى و پیشامدى على علیه السلام را بوحشت مى انداخت ، برمیخاست ، و بنماز مى ایستاد، و مى فرمود:(استعینوا بالصبر و الصلوه)، از صبر و نماز کمک بگیرید.

و نیز در کافى از آنجناب روایت کرده ، که در ذیل آیه نامبرده فرمود: صبر همان روزه است ، و فرمود: هر وقت حادثه اى براى کسى پیش آمد، روزه بگیرد، تا خدا آنرا بر طرف سازد، چون خدایتعالى فرموده :(و استعینوا بالصبر)، که منظور از آن روزه است .

مؤ لف : مضمون دو حدیث بالا را عیاشى هم در تفسیر خود روایت کرده ، و تفسیر صبر بروزه ، از باب جرى یعنى تطبیق کلى بر مصداق است .

و در تفسیر عیاشى از ابى الحسن علیه السلام روایت آمده ، که فرمود: صبر در این آیه بمعناى روزه است ، و هر گاه امر ناگوارى براى کسى پیش آید، روزه بگیرد، تا بر طرف شود، چون خدایتعالى فرمود:(و استعینوا بالصبر و الصلاه ، و انها لکبیره الا على الخاشعین)، و خاشع بمعناى کسى است که در نماز خود حالت ذلت بخود بگیرد، و منظور از خاشعان در این آیه رسولخدا صلى الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤ منین علیه السلام است .

مؤ لف : امام(على) از آیه شریفه استحباب روزه و نماز را در هنگام نزول شدائد و ناملایمات استفاده کرده ، و نیز استحباب توسل برسولخدا و ولى خدا در اینگونه مواقع را از آیه شریفه در آورده است ، و این در حقیقت تاءویل کلمه صوم و صلوه برسولخدا صلى الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤ منین علیه السلام است .

و در تفسیر عیاشى نیز از على علیه السلام روایت کرده ، که در ذیل آیه(الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم) الخ ، فرموده : یعنى یقین دارند باینکه مبعوث میشوند، و مراد بظن در این آیه یقین است .

مؤ لف : این روایت را صدوق نیز نقل کرده .

ابن شهر آشوب از امام باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: این آیه درباره على ، و عثمان بن مظعون ، و عمار بن یاسر، و رفقاى ایشان نازل شده است .