background
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند، و هر كس چنين كند، آنان خود زيانكارانند.
آیه 9 سوره الْمُنَافِقُون

بیان آیات

در ایـن چـند آیه مؤ منین را تذکر مى دهد به اینکه از بعضى صفات که باعث نفاق در قلب مى شود بپرهیزند،

یـکـى از آنـهـا سـرگـرمـى بـه مـال و اولاد و غـافـل شـدن از یـاد خـداسـت ، و یـکـى دیگر بخل است .
نـــهـــى از دو صـــفـــت نـــفـــاق آور: ســـرگـــرمـــى بـــه مـال و اولاد، وبخل ورزى
(یا ایها الذین امنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر اللّه ...)

کـلمـه(تـلهـى) از مـصـدر(الهـاء)گـرفـتـه شـده ، و ایـن کـلمـه بـه مـعـنـاى مـشـغـول و سـرگـرم شـدن بـه کـارى و غـفـلت از کـارى دیـگـر است ، و منظور از(الهاء امـوال و اولاد از ذکـر خـدا)ایـن اسـت کـه اشـتـغـال بـه مال و اولاد انسان را از یاد خدا غافل کند، چون خاصیت زینت حیات دنیا همین است که آدمى را از تـوجـه بـه خـداى تـعـالى بـاز مـى دارد هـمـچـنـان کـه فـرمـود:(المـال و البـنـون زیـنـه الحـیـوه الدنـیـا)و اشـتـغـال بـه ایـن زیـنـت دل را پـر مـى کـنـد، و دیـگـر جایى براى ذکر خدا و یاد او باقى نمى ماند، و نیز غیر از گـفـتـار بـى کـردار، و ادعـاى بـدونتـصـدیـق قـلبـى بـرایـش نـمـى ماند، و فراموشى پـروردگـار از ناحیه عبد باعث آن مى شود که پروردگارش هم او را از یاد ببرد، همچنان کـه فـرمـود:(نـسـوا اللّه فـنسیهم) و این خود خسرانى است آشکار، همچنان که باز در صفت منافقین فرمود:(اولئک الذین اشتروا الضلاله با لهدى فما ربحت تجارتهم).

و در آیـه مـورد بـحـث بـه هـمـیـن مـعـنـا اشـاره نـمـوده ، مـى فـرمـایـد:(و مـن یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون).

در ایـن آیـه شـریـفـه مـال و اولاد را نـهـى کـرده و فـرمـوده:مـال و اولادتـان شـمـا را از یـاد خـدا غافل نسازد در حالى که باید فرموده باشد:(شما سـرگـرم بـه مـال و اولاد نشوید)و این به خاطر آن بوده که اشاره کند به اینکه طبع مـال و اولاد ایـن اسـت کـه انـسـان را از یـاد خـدا غـافـل سـازد، پـس مـؤ مـنـیـن نـباید به آنها دل بـبـنـدنـد، و گـرنـه مـؤ مـنـیـن هـم مـانـنـد سـایـریـن از یـاد خـدا غافل مى شوند، پس نهى در آیه نهى کنایه اى است ، که از تصریح موکدتر است.

و انفقوا مما رزقنا کم من قبل ان یاتى احدکم الموت ...

در ایـن جـمـله مـؤ مـنـیـن را امـر مـى کـند به انفاق در راه خیر، اعم از انفاق واجب مانند زکات و کفارات ، و مستحب مانند صدقات مستحبى. و اگر قید(مما رزقناکم)را آورد براى اعلام ایـن حـقـیـقـت بـود کـه دستور فوق درخواست انفاق از چیزى که مؤ منین مالکند و خدا مالک آن نـیست نمى باشد، چون آنچه را که مؤ منین مىکنند عطیه اى است که خداى تعالى به آنان داده ،

و رزقـى اسـت کـه رازقـش او اسـت ، و مـلکـى اسـت کـه او به ایشان تملیک فرموده ، آن هم تـمـلیـکـى کـه از مـلک خـود او بـیـرون نـرفـتـه پـس در هـر حال منت خداى تعالى راست .

پیش از مرگ انفاق کنید که چون اجل آمد آرزوى بازگشت اجابت نمى شود

(مـن قـبـل ان یـاتـى احـدکـم المـوت) - یـعـنـى قبل از آنکه قدرت شما در تصرف در مال و انفاق آن در راه خدا تمام شود.

(فـیقول رب لولا اخرتنى الى اجل قریب) - این جمله عطف است بر جمله قبلى ، و اگر کلمه(اجل)را مقید به قید قریب کرد، براى این بود که اعلام کند به اینکه چنین کسى قـانـع اسـت بـه مـخـتـصـرى عـمـر، بـه مـقـدارى کـه بـتـوانـد مـال خـود را در راهخـدا انـفـاق کـند، تقاضاى اندکى مى کند تا اجابتش آسان باشد.و نیز بـراى ایـن اسـت کـه اجـل و عـمـر هـر قـدر هـم کـه بـاشـد انـدک اسـت هـمـچـنـان کـه رسـول خـدا(صـلى اللّه عـلیـه و آله وسـلم) فـرمـود:(کل ما هو ات قریب - هر آنچه خواهد آمد نزدیک است .)

(فـاصدق و اکن من الصالحین) - در این جمله کلمه(اصدق) به نصب قاف خوانده مى شود تا جواب تمناى چه مى شد مرا تا مدتى اندک مهلت مى دادى باشد، و کلمه(اکن) بـه سـکـون نـون خـوانـده مـى شـود تـا جـزاى شرطى تقدیرى باشد، و تقدیر(ان اتصدق اکن من الصالحین - اگر تصدق دهم از صالحان خواهم بود) مى باشد.

و لن یوخر الله نفسا اذا جاء اجلها

در ایـن جـمـله آرزومـنـدان نـامـبـرده را از اجـابـت دعایشان و هر کس دیگر را که از خدا تاخیر اجـل را بـخـواهـد مـایـوس کـرده مـى فـرمـایـد:وقـتـى اجل کسى رسید، و نشانه هاى مرگ آمد، دیگر تاخیر داده نمى شود، و این معنا در کلام خداى تـعـالى مـکـرر آمده که اجل یکى از مصادیق قضاى حتمى است ، از آن جمله مى فرماید:(اذا جاء اجلهم فلا یستاخرون ساعه و لا یستقدمون).

(و اللّه خـبیر بما تعملون) - این جمله حال است از ضمیر(احدکم) ممکن هم هست عطف بـر آغاز کلام باشد، و فایده تعلیل را دارد، و معنایش این است که از خدا بى خبر نشوید و انـفـاق کـنـیـد، بـراى ایـنـکـه خـدا بـه اعـمـال شـمـا دانـا اسـت ، طـبـق هـمـان اعمال جزایتان مى دهد.

(چند روایت در ذیل برخى آیات گذشته)

در کـتـاب فـقـیـه آمـده کـه شخصى از امام(علیه السلام) از کلام خدا پرسید، آنجا که مى فـرمـایـد:(فاصدق و اکن من الصالحین)، فرمود:(اصدق) از صدقه است ، یعنى تا صدقه دهم ، و منظور از جمله(و اکن من الصالحین) حج است ، یعنى تا حج خانه خدا کنم .
مـؤ لف : ظـاهـرا ذیـل حـدیـث از قـبـیل اشاره به بعضى از مصادیق صلاح باشد، نه اینکه بخواهد صلاح را منحصر در حج کند.
و در مـجـمـع البـیـان از ابـن عـبـاس نـقـل کـرده کـه گـفـتـه اسـت : هـیـچ کـس از کـسانى که مال زکات نداده دارند، و استطاعت حج داشتند و نرفته اند، از دنیا نمى رود مگر اینکه هنگام مرگ از خدا درخواست بازگشتن به دنیا مى کند.

شنوندگانش گفتند: اى ابن عباس از خدا بترس ، این چه حرفى است که مى گویى ؟

مـا ایـن افراد کافر را هم مى بینیم که درخواست برگشتن به دنیا را مى کنند؟ گفت : من از قـرآن برایتان دلیل مى آورم ، آنگاه این آیه را خواند:(یا ایها الذین امنوا لا تلهکم ... من الصـالحین) آنگاه گفت : صلاح در اینجا حج است . صاحب مجمع البیان این معنا را از امام صادق(علیه السلام) نیز روایت کرده .

مؤ لف : الدر المنثور هم آن را از عده اى از ارباب کتب حدیث از ابن عباس روایت کرده است .

و در تفسیر قمى به سند خود از ابى بصیر از امام باقر(علیه السلام)روایت آورده که در ذیـل کـلام خـدا کـه فـرموده:(و لن یوخر اللّه نفسا اذا جاء اجلها) فرموده :نزد خدا کـتـابها و مقدراتى است موقوف و غیر حتمى ، هر کدام را بخواهد عملى مى کند، تا شب قدر بـرسـد، در آن شـب هـمـه چـیـزهـایـى را کـه تـا سـال بـعـدبـایـد رخ دهـد نـازل مـى کـنـد، این است معناى آیه(و لن یوخر اللّه نفسا اذا جاء اجلها) یعنى وقتى که خـدا آن مقدر را در شب قدر نازل کرده باشد، و نویسندگان آسمانها آن را نوشته باشند، و این همان مقدرى است که دیگر تاخیر داده نمى شود.