بیان آیات
و اللاتى یاتین الفاحشة ... منکم
وقتى مى خواهند بگویند فلانى فلان عمل را انجام داده هم مى گویند:(فلان اتاه): و هم تعبیر مى کنند(فلان اتى به) و کلمه(فاحشه) از ماده(ف _ ح _ ش) به معناى طریقه شنیعه است ، ولى استعمالش در عمل شنیع زنا شایع شده است ،
و در قرآن کریم در آیه زیر بر لواط و یا هم بر آن و هم بر عمل مساحقه _ همجنس بازى زنان _ اطلاق شده است .(انّکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین).
و ظاهرا و بطورى که بیشتر مفسرین گفته اند: مراد از فاحشه در آیه مورد بحث عمل زنا باشد، مفسرین روایتى هم نقل کرده اند، که رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله) وقتى آیه تازیانه در اول سوره نور نازل شد فرمود: این همان راه علاج و سبیلى است که خداى تعالى در آیه پانزده سوره نساء وعده اش را داده است .
شاهد این ظهور، ظهور دیگرى است در آیه و آن این است که از لحن آیه شریفه فهمیده مى شود که حکمش دائمى نیست و بزودى نسخ مى شود چون مى فرماید:(او یجعل اللّه لهن سبیلا) و یا خدا راه علاجى برایشان قرار دهد) و هیچ دلیلى نقل نشده که گفته باشد این حد چند صباحى در مورد مساحقه جارى شد و سپس بحدى و حکمى دیگر نسخ شده است پس معلوم مى شود آیه شریفه همانطور که گفتیم درباره زنا نازل شده است و از جمله :(اربعة منکم ...) برمى آید که عدد نامبرده باید از مردان باشد.
حکم حبس ابد براى زنان و نسخ آن با آیه تازیانه
(فان شهدوا فامسکوهنّ فى البیوت ...) در این جمله مساءله حبس کردن دائمى زن مورد بحث را مترتب کرده بر شهادت دادن شهود، نه بر اصل وقوع عمل زشت و خلاصه کلام اینکه تنها وقتى حکم حبس ابد از ناحیه حاکم صادر مى شود، که چهار شاهد بر صدور عمل فاحشه از زن شهادت دهد و اگر شهود شهادت ندهند حکم صادر نمى شود هر چند حاکم یقین به صدور آن داشته باشد و این خود یکى از منتهاى خداى سبحان بر امت اسلام است ، که نسبت به او عفو و اغماض اعمال فرموده است .
و حکم نامبرده حبس دائمى است ، به قرینه اینکه نهایت مدت حبس را مرگ زن قرار داده و فرموده :(حتى یتوفیهن الموت)(تا مرگ ایشان را دریابد)، چیزى که هست تعبیر حبس ابد آن هم در زندان نیاورد، بلکه فرمود آنها را در خانه ها نگه بدارید تا مرگشان فرا رسد این نیز دلیل روشنى است بر اینکه خواسته است کار را بر مسلمانان آسان بگیرد و از سخت گیرى اغماض کند و اینکه فرمود:(تا مرگشان برسد)(و یا خدا راه نجاتى برایشان مقرر بدارد) منظور نجات از حبس ابد است و در اینکه تردید کرد و فرمود:(یا آن و یا این) اشاره اى است به اینکه امید آن هست که حکم حبس ابد نسخ شود، همچنانکه همینطور هم شد،
براى اینکه حکم تازیانه حکم حبس ابد را نسخ کرد و این از ضروریات است که حکم جارى درباره زناکاران در اواخر عمر رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله) نازل شد و بعد از رحلت آن جناب در بین مسلمانان جارى گردید و مساءله زندانى کردن بعد از رحلت آنجناب اصلا مورد عمل واقع نشد.
پس آیه شریفه بفرضى که دلالت کند بر حکم زنان زناکار، هیچ تردیدى نیست در این که به وسیله آیه تازیانه نسخ شده است(و اللذان یاتیانها منکم فاذوهما).
این دو آیه از نظر مضمون متناسب باهمند و ضمیر مؤ نث _ ها _ در جمله :(یاتیانها) بطور قطع به کلمه(فاحشه) برمى گردد و این خود مؤ ید این معنا است که زمینه هر دو آیه بیان حکم زنا است و بنابراین آیه دوم متمم حکم در آیه اول است ، چون آیه اول تنها حکم زنان زناکار را متعرض شده و آیه دوم حکم زن و مرد هر دو را بیان مى کند و آن عبارت است از ایذاء یعنى شکنجه دادن ، پس درنتیجه از مجموع دو آیه حکم مرد زناکار و زن زناکار باهم استفاده مى شود و آن این است که هر دو را کتک مى زنند و خصوص زن زناکار را در خانه حبس مى کنند.
لیکن این معنا با آیه بعد که مى فرماید:(اگر توبه کردند و به صلاح گرائیدند دست از آندو بردارید...) سازگار نیست ، براى اینکه در آیه مورد بحث مى فرمود: زن را تا ابد در خانه حبس کنید و این آیه مى فرماید: اگر توبه کردند رهاشان کنید، بناچار باید گفت : منظور از دست برداشتن از آندو دست بردارى از کتک و شکنجه آندو است ، نه از حبس که حبس به حال خود باقى است .
اشاره به اقوال دیگر درباره دو آیه مورد بحث
و به همین جهت است که برخى از مفسرین به تبع بعضى از روایات که بزودى مى آید گفته اند: آیه اول درباره حکم زناى زنان ثیب _ بیوه _ است و آیه دوم در مقام بیان حکم دختران بکرى است که مرتکب زنا شوند. و مراد از ایذاء همان حبس کردن دختران بکر و سپس آزاد کردن آنان در صورت توبه و اصلاح است ، لیکن دو سؤ ال باقى مى ماند یکى اینکه اگر اینطور باشد چرا در آیه اول خصوص زن زانیه را نام برد؟ و در آیه دوم هیچ دلیلى نیاورد که بفهماند منظور دختران بکر است ، دوم اینکه چرا در آیه اول خصوص زن زانیه را نام برد و در آیه دوم زن و مرد را با هم اسم برد؟ و فرمود:(و اللذان یاءتیانها منکم).
به ابى مسلم مفسر نسبت داده اند که گفته است آیه اول در مقام بیان حکم مساحقه زن با زن است و آیه دوم در صدد بیان حکم لواط مردان با مردان است و هیچیک از دو آیه نسخ نشده است .
ولى فساد این گفتار روشن است ، اما آیه اول به همان دلیلى که قبلا در ذیل جمله :(و اللاتى یاتین الفاحشه من نساءکم ...) خاطرنشان ساختیم و اما آیه دوم به دلیل این که در سنت ثابت شده که حد لواط قتل است همچنان که در حدیثى صحیح از رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله) آمده که فرمود: هر کس از شما عمل قوم لوط را مرتکب شود هم فاعل را بکشید و هم مفعول را و این حکم یا حکمى است ابتدائى و غیر منسوخ و یا حکمى است ناسخ حکم آیه ، پس به هر حال گفتار ابى مسلم را باطل مى کند. و آنچه سزاوار و صحیح است که درباره معناى آیه گفته شود _ البته با در نظر داشتن ظاهرى که از دو آیه به ذهن خطور مى کند و قرائنى که گفتار دو آیه محفوف به آنهاست و نیز با در نظر گرفتن اشکالهائى که در معنا کردن مفسرین بود - و خدا داناتر است _ این است که آیه شریفه متضمن حکم زناى زنان شوهردار است ، به دلیل اینکه در آیه شریفه تنها نام زنان را برده است .
خواهى گفت : اگر منظور این بوده باشد باید مى فرمود:(من زوجاتکم) چرا فرمود:(من نساءکم) جوابش این است که اطلاق کلمه(نساء) بر معناى(همسران) شایع است ، آنهم مخصوصا در جائى که این کلمه اضافه شود به ضمیر مردان و به صورت(نساءکم) اطلاق گردد تا چه رسد به جائى که اضافه نشود مثل آیه :(و آتوا النساء صدقاتهنّ) مهریه زنان را بپردازید) که مى دانیم منظور از زنان همان همسران است و نیز مانند آیه :(من نساءکم اللاتى دخلتم بهنّ).
(از آنان زنانتان که با آنها نزدیکى کرده اید)، که معلوم است منظور همسران مى باشد و بنابراین حکم اولى و موقت اینگونه زنان این است که آنان را در خانه ها تحت نظر بگیرند و سپس این حکم مبدل شد به حکم سنگسار و این آنطور که جبائى پنداشته نسخ آیه قرآن به وسیله سنت و روایت نیست ، چون نسخ عبارت است از اینکه آیه اى که بظاهرش حکمى دائمى را متضمن است به وسیله آیه اى دیگر نسخ گردد و مساءله مورد بحث ما چنین نیست زیرا آیه حبس ابد در خانه ظهورى در دائمى بودن حکمش که ندارد هیچ بلکه ظهور در این دارد که بزودى حکمش مبدل به حکمى دیگر مى شود چون فرموده :(او یجعل اللّه لهن سبیلا) و این تعبیر ظهور در این دارد که حکم حبس ابد زنان بزودى به حکمى دیگر مبدل مى شود حال اگر کسى بخواهد این تبدیل حکم را نسخ بنامد عیبى ندارد ولى نباید آن را نسخ آیه قرآن به وسیله روایت بشمرد،
چون خود آیه قرآن در اینجا اشعار دارد بر اینکه به زودى حکمش برداشته مى شود، پیامبر اکرم(صلى اللّه علیه و آله) هم در آن روایت خواسته است آیه قرآن را بیان کند.
و آیه دوم متضمن حکم زناى بدون احصان است ، یعنى زناى مرد بى زن و زن بى شوهر و آن حکم عبارت است از ایذاء و شکنجه ، حال چه اینکه مراد از این شکنجه حبس باشد و چه زدن با لنگه کفش یا سرزنش با زبان و یا غیر اینها و این آیه بنابراین به وسیله آیه تازیانه سوره نور نسخ شده و اما روایاتى که مى گوید آیه شریفه متضمن حکم دختران بکر است روایاتى است آحاد _ که در طول این تفسیر خبر واحد را معنا کردیم _ ، و علاوه بر این هم مرسل است یعنى سند ندارد و هم اهل فن آنها را به خاطر مرسل بودن ضعیف دانسته اند _ و خدا داناتر است .
فان تابا و اصلحا فاعرضوا عنهما...
اگر توبه را مقید کرد به اصلاح ، براى این بود که بفهماند وقتى توبه حقیقى و داراى محتوى مى شود که باعث اصلاح آدمى گردد و توبه نه تنها به لفظ و لقلقه زبان توبه واقعى نیست بلکه به حالت انفعالى که دوام نیابد و فاسدى را اصلاح نکند نیز توبه واقعى تحقق نمى یابد.
بحث روایتى
در تفسیر صافى از تفسیر عیاشى از امام صادق(علیه السلام) روایت آورده که در ذیل آیه(و اللاتى یاتین الفاحشة ...) فرمود:
این آیه نسخ شده و منظور از سبیل همان حدودى است که باید جارى شود. در تفسیر عیاشى از امام صادق(علیه السلام) روایت آورده که شخصى از آنجناب از این آیه سؤ ال کرد حضرتش فرمود: این آیه نسخ شده ، شخص دیگر پرسید آنروزها که نسخ نشده بود به چه صورت مورد عمل قرار مى گرفت ؟ فرمود: به این صورت که اگر زنى زنا مى داد و چهار نفر علیه او شهادت مى دادند او را در خانه اى حبس مى کردند و با او سخن نمى گفتند و بسخنش گوش نمى دادند و با او نشست و برخاست نمى کردند، تنها آب و طعامش را برایش مى بردند تا بمیرد و یا بعدها خدا راه چاره اى برایش مقرر سازد، که ساخت و آن این بود که اگر بى شوهر بوده تازیانه اش بزنند و اگر شوهردار بوده سنگسار شود، شخصى پرسید:
معناى آیه :(و اللذان یاتیانها منکم) چیست ؟ فرمود: معنایش این است که اگر دختر بکر همین عمل زشتى را که اگر بیوه زن مرتکب آن مى شد به آن گرفتارى مبتلا مى گشت مرتکب شود، باید شکنجه شود، آنگاه در پاسخ از سؤ ال از معناى شکنجه فرمود: یعنى حبس مى شود تا آخر حدیث).
مؤ لف قدس سره : این قصه یعنى حکم جارى در مورد زنان در صدر اسلام که حبس کردن تا آخر عمر در خانه ها بوده ، مطلبى است که به چند طریق از طرق اهل سنت از ابن عباس و قتاده و مجاهد و غیر ایشان روایت شده است .
اولى از سدى نقل شده که گفته است حبس کردن در خانه حکمى بود مخصوص بیوه زنان و اما ایذائى که در آیه دوم آمده حکم مخصوص دوشیزگان و کنیزان باکره بوده و خواننده عزیز در اینکه در این باره چه باید گفت روشن گردید.