بیان آیات
و در بـرابـر حـکـم پـروردگـار خـود صـبـر کـنـد و او را بـا حـمد تسبیح گوید. و در عین حـال در بـیـن این مطالب مکذبین را تهدید مى کند به همان عذابى که در آغاز سوره با آن تهدید مى کرد، و آن عبارت بود از عذابى واقع که دافعى برایش نیست ، و در این آیات ، یک تهدید دیگر هم بر آن تهدید اضافه کرده براى ستمکاران .
فذرهم حتى یلاقوا یومهم الذى فیه یصعقون
کـلمـه(ذرهـم)امـر اسـت ، و مـعـنـاى(اتـرکـهـم)را مـى دهـد، یـعـنـى رهایشان کن ، و فعل مذکور فعلى است که از میان همه مشتقاتى که یک ماده دارد-یعنى ماضى و مضارع و امـر و نـهـى و جـحـد و نـفـى و اسـتـفـهـام و اسـم فـاعـل و اسـم مـفـعـول-تـنـهـا مـضـارع و امـر دارد، و بـقـیـه را نـدارد، و کـلمـه(یـصـعـقـون)، مجهول مضارع از مصدر(اصعاق) به معناى میراندن است .
خـداى سـبـحـان بـعـد از آنکه مکذبین دعوتش را به عذابى واقع و بدون شک انذار کرد، و تـمـامى عذرهایى که مى آورند و یا ممکن بود آنها را بهانه قرار دهند ردنمود، و نیز بعد از آنـکـه بـه رسـول گـرامـیـش فـرمـود:ایـنـان در اصـرار بـر بـاطـل بـه حـدى رسیده اند که اگر آیت حق را به چشم ببینند باز هم مى کنند، اینک در این آیـه بـه آن جـنـاب دسـتـور مـى دهـد رهـایـشـان کـنـد و بـه حـال خـودشـان وابـگـذارد، و ایـن خـود بـه طور کنایه تهدیدى است به این اگر به همین حال بمانند عذاب شاملشان خواهد شد.
مـؤ یـد ایـن مـعـنـا آیـه بـعـدى اسـت که مى فرماید:(یوم لا یغنى عنهم کیدهم شیئا و لا هم یـنـصـرون -روزى کـه کـیـدشـان کـارى بـرایـشـان نـمى سازد و هیچ کس هم ندارند که یاریشان کند) چون به درد نخوردن کید، و نیز یاور نداشتن از خواص روز قیامت است که در آن روز تمامى سببها از کار مى افتند، و امر در آن روز تنها به دست خدا است .
جـواب این اشکال این است که در آن روز همه زندگان در زمین و در عالم برزخ مى میرند، و این مکذبین در آن روز اگر روى زمین زنده نیستند در عالم برزخ زنده هستند.
بعضى دیگر گفته اند:(مراد از آن ، روز مرگ است).
و انّ للّذین ظلموا عذابا دون ذلک و لکنّ اکثرهم لا یعلمون
بـعید نیست که مراد از(عذاب غیر از آن عذاب)، عذاب قبر باشد و جمله(و لکن اکثرهم لا یـعـلمـون)اشـعـارى دارد بـه ایـن کـه در بـین کفار و مکذبین کسانى بوده اند که به حقانیت دعوت اسلام و به این که ستمکاران عذاب دارند، آگاه بودند، و لیکن در عین آگاهى ، بر کفر و تکذیب خود اصرار مى ورزیدند، این بود نظر ما درباره عذاب دیگر.
و اصبر لحکم ربّک فانّک باعیننا
ایـن آیـه عـطف است به جمله(فذرهم)و از ظاهر سیاق بر مى آید که مراد از حکم ، حکم خـداى تـعـالى دربـاره مـکـذبین است که ایشان را مهلت داد و بر دلهایشان مهر نهاد، و حکم خـداى تـعالى درباره رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله وسلم)که ماءمورش کرده مردم را بـه سـوى حـق دعـوت کند، دعوتى مستلزم تحمل اذیت ها و آزارها است در راه خدا، پس مراد از این که فرمود:
و سبّح بحمد ربّک حین تقوم و من اللّیل فسبّحه و ادبار النّجوم
و مـراد از جـمـله(حـیـن تـقـوم) -بـه قـول بـعـضى- هنگام برخاستن از خوابست .و بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه انـد:مـنـظـور بـرخـاسـتـن از خـواب قـیـلوله ، یـعـنـى خـواب قـبـل از ظـهر است ، و در نتیجه منظور از تسبیح در هنگامى که از خواب برمى خیزى ، نماز ظـهـر خـواهـد بـود. بعضى دیگر گفته اند:مراد از قیام در آیه ، برخاستن از مجلس است ، بـعـضـى گـفـتـه اند: مراد مطلق برخاستن است . و بعضى دیگر گفته اند:مراد برخاستن بـراى نـمـاز واجـب اسـت. بـعـضـى هم گفته اند: مراد از آن برخاستن براى هر نماز است .بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه انـد:مـراد از آن ، دو رکـعـت نـافـله نـمـاز صـبـح اسـت کـه قـبـل از نـمـاز آن را مـى خـوانـنـد.و ایـن هـفـت قـول اسـت کـه مـرحـوم طـبـرسـى آن را نقل کرده.
(ومن اللّیل فسبّحه) - یعنى در پاره اى از شب ، پروردگار خود را تسبیح گوى . و مراد از این تسبیح نماز شب است . و بعضى هم گفته اند: مراد از آن نماز مغرب و عشاء است .
(و ادبـار النـّجوم) - بعضى گفته اند:مراد از این جمله ، وقت ادبار نجوم است ، و آن هـنـگـامـى اسـت کـه سـتـارگـان در اثر روشنى صبح از نظر ناپدید مى شوند، و مراد از تـسـبـیـح در ایـن هـنـگـام دو رکـعـت نـمـاز مـسـتـحـبـى اسـت کـه قـبـل از نـمـاز صـبـح خوانده مى شود. بعضى گفته اند: مراد از آن ، خود نماز صبح است .بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه انـد: مـراد این است که صبح و شام و بدون غفلت خداى تعالى را تسبیح گوید.