background
يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا
روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد،
آیه 9 سوره الطُّور

اشاره به مفاد کلى سوره مبارکه طور و بیان مقصود از(طور)

بیان آیات

غـرض ایـن سـوره تـهـدید و انذار کسانى است که هر آیتى را تکذیب نموده و همواره با حق عـنـاد مـى ورزنـد. مـى خواهد اینگونه کفار را به عذابى که براى روز قیامتشان آماده کرده بـیم دهد و به همین منظور با سوگندهایى غلیظ، از وقوع چنین عذابى و تحقق آن در قیامت خـبر مى دهد و مى فرماید: عذاب آن روز، ایشان را رها نخواهد کرد تا بر آنان واقع شود، و هیچ گریزى از آن ندارند.

سـپـس پـاره اى از صـفات آن عذاب و آن ویل را که عذابى است عمومى و جدا ناشدنى بیان مى کند، و در مقابل ، قسمتى از نعمتهاى اهل نعیم آن روز را که همان متقین هستند شرح مى دهد، هـمـانـهـایـى کـه در دنـیا در میان اهل خود به شفقت رفتار مى کردند، و خدا را به ایمان مى خواندند، و به یکتایى مى ستودند.
و آنـگـاه شـروع مـى کـنـد بـه تـوبـیـخ مـکـذبـیـن ، کـه نـسـبـتـهـاى نـاروایـى بـه رسـول خـدا(صـلى اللّه عـلیـه وآله وسـلم) و بـه قـرآن و دیـن حـقـى کـه بـر آن جـنـاب نازل شده مى دادند.
و در پـایـان ، سـوره را بـا تـکـرار هـمـان تـهـدیـدهـا خـتـم نـمـوده ، رسـول گـرامـى خود را دستور مى دهد به این که پروردگار خود را تسبیح گوید. و این سوره شهادت سیاق آیاتش ، در مکّه نازل شده است .

و الطور

بـعـضـى از مـفسرین گفته اند:(طور) به معناى مطلق کوه است ، و هر کوهى را طور مى گویند، و لیکن است عمالش در آن کوهى که موسى(علیه السلام)با خداى تعالى سخن گفت غلبه یافته ، و در آیه مورد بحث هم مناسبتر آن است که همان کوه منظور باشد، چون سـوگـنـد هـمواره به چیزى مى خورند نوعى قداست داشته باشد، و از میان کوهها این کوه اسـت خداى تعالى مقدسش دانسته ، و پر برکتش ساخته است ، همچنان که در آیه(و طور سینین) نیز به آن سوگند یاد کرده و در آیه(و نادیناه من جانب الطّور الایمن) از آن نام برده ،

و در آیـه(فـاخلع نعلیک انک بالواد المقدس طوى) آن را وادى مقدس خوانده ، و در آیه نـودى مـن شـاطـى ء الواد الایـمـن فـى البقعة المبارکة من الشجرة) آن را بقعه اى مبارک دانسته که در کرانه دست راست وادى ، قرار دارد.
بعضى هم گفته اند:(مراد مطلق کوهها است و خدا به همه کوهها سوگند یاد کرده از این جـهـت کـه در کـوهـهـا انـواع نـعـمـتـهـا را قـرار داده و دربـاره آنـهـا فـرمـوده :(و جـعـل فـیـها رواسى من فوقها و بارک فیها - خداوند در زمین و بر بالاى آن کوههایى پا بر جا قرار داده و برکتها در آن نهاده .)

اقـوال مـخـتـلف در مـعـنـاى(رق) و مـراد از کـتـابـى که مسطور و در رقى منشور است

و کتاب مسطور فى رقّ منشور

بـعـضـى گـفـتـه انـد: کلمه(رقّ) به معناى مطلق چیزهایى است که در آن چیزى نوشته شود، مانند کاغذ.

بعضى دیگر گفته اند: به معناى ورق است .

و بـعـضـى گـفـتـه اند: به معناى خصوص ورقهایى است که از پوست حیوانات درست مى کردند.

و کلمه نشر که مصدر کلمه(منشور) است به معناى گستردن و متفرق کردن است .

و مراد از(کتابى که مسطور و در رقى منشور است) به گفته بعضى لوح محفوظ است که خدا تمامى حوادث عالم را آنچه بوده و هست و خواهد بود در آن نوشته ، و ملائکه آسمان ، آن را مى خوانند(و اجراء مى کنند).

بعضى هم گفته اند: مراد از آن قرآن کریم است که خدا آن را در لوح محفوظ نوشته .

و بـعـضـى گفته اند: تورات است که در سابق در کاغذهاى پوستى نوشته مى شد، و هر وقت مى خواست ند آن را بخوانند لوله کاغذ را باز مى کردند و مى خواندند.
و بـه نـظـر مـا مـنـاسـب تـر بـا آیـه قـبـلى آن اسـت کـه بـگـویـیـم : مـنـظـور از آن هـمـان قول اخیر است .

مقصود از بیت معمور و بحر مسجور

و البیت المعمور

بـعـضـى گـفـته اند: مراد از(بیت معمور) کعبه مشرفه است ، چون کعبه اولین خانه اى بـود کـه بـراى عـبادت مردم بنا شد، و همواره از اولین روز بنایش تا کنون آباد و معمور بـوده اسـت ، هـمـچـنـان کـه قـرآن کـریـم دربـاره اش مـى فـرمـایـد:(انـّ اوّل بیت وضع للنّاس للّذى ببکة مبارکا و هدى للعالمین).

ولى ، در روایات وارده ، آمده که(بیت معمور) خانه اى است در آسمان ، برابر کعبه که محل زیارت ملائکه است .

و اگـر کـلمـه(کتاب) در این آیه نکره و بدون الف و لام آمده براى این است که اشاره کـنـد بـه این که چنین کتابى بى نیاز از تعریف است ، و این قسم نکره آوردن ، خود نوعى تعریف و مستلزم آن است .

و السقف المرفوع

منظور از(سقف بر افراشته)، آسمان است .

و البحر المسجور

راغـب در مـفـردات مى گوید: کلمه(سجر) که مسجور از آن گرفته شده معناى شعله ور کردن و تیز کردن آتش است .

ولى صـاحب مجمع البیان گفته :(مسجور به معناى مملو است ، مثلا وقتى گفته مى شود:(سجرت التنور)، معنایش این است که من تنور را پر از آتش کردم).

و آیـه شـریـفـه بـه هـر دو مـعـنـا تـفـسـیـر شـده ، مـؤ یـد مـعـنـاى اول آیـه(و اذا البـحـار سـجـرت) اسـت ، و در حدیث آمده که در روز قیامت دریاها آتشى افروخته مى شوند.
بـعـضـى هـم گـفـتـه انـد: مـراد از(بـحـر مسجور) دریایى است که آبش خشک شده و در بسترش آتش افروخته مى شود.

ان عذاب ربّک لواقع ما له من دافع

این آیه ، جواب سوگند سابق است ، و مراد از عذابى که از واقع شدنش خبر مى دهد عذاب روز قـیـامـت است ، همان عذابى که کفار تکذیب کننده آیات خداى را، به آن تهدید مى کرد، هـمـچـنـان که آیه بعدى هم به آن اشاره مى کند و مى فرماید: روزى که آسمان به سرعت بـه حـرکت در مى آید، و جمله(ما له من دافع) دلالت دارد بر این که این عذاب از امورى است که قضایش رانده شده و گریزى از وقوعش نیست ، همچنان که در جاى دیگر، همین معنا آمده مى فرماید:(و ان الساعة اتیة لا ریب فیها و انّ اللّه یبعث من فى القبور).

(عذاب ربّک) - اگر عذاب را به رب رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله وسلم) نسبت داده و فرموده است(عذاب پروردگارت)، با این مى توانست بفرماید:(عذاب اللّه - عـذاب خـدا)بـراى اسـت رسـول خـدا(صـلى اللّه عـلیه و آله وسلم)را علیه آنهایى که دعوتش را تکذیب کردند تاءیید نماید و آن جناب را دلگرم کند که پروردگارش در چنین روزى خـوارش نـمـى سـازد، و بـى یاورش نمى گذارد. همچنان که همین مضمون را در جاى دیگر آورده مى فرماید:(یوم لا یخزى اللّه النبى و الذین امنوا معه).

یوم تمور السماء مورا و تسیر الجبال سیرا

کـلمه(یوم) ظرف است براى جمله(ان عذاب ربک لواقع)، مى فرماید عذاب مذکور در چنین روزى و در چنین ظرفى محقق مى شود.

معناى جمله(تمور السماء....) در وصف روز قیامت

و کـلمـه(مـور) - بـه طـورى کـه در مجمع البیان آمده - به معناى تردد و آمد و رفت چیزى چون دود است ، همچنان که دود در فضا مى پیچد و آمد و شد مى کند تا از بین برود.

راغب هم قریب به این معنى را بیان کرده و گفته :(به معناى جریان سریع است).

به هر حال در این آیه شریفه ، اشاره اى است به درهم پیچیده شدن عالم آسمان ها که در آیـه شـریـفـه(اذا السماء انفطرت و اذا الکواکب انتثرت) و آیه شریفه(یوم نطوى السماء کطى السجل للکتب) و آیه(و السموات مطویات بیمینه) نیز آمده .
هـمـچـنـان کـه جـمـله(و تـسـیـر الجـبـال سـیـرا) اشـاره اسـت بـه آن زلزله عـظـیـمى که قـبـل از قـیـام قـیـامـت در زمـین رخ مى دهد، و قرآن کریم در چند جا از آن یاد کرده ، مانند آیه شـریـفـه(اذا رجـت الارض رجـا و بـسـت الجـبال بسا فکانت هباء منبثا) و آیه(و سیرت الجبال فکانت سرابا).

بحث روایتى

(روایـاتـى دربـاره مـراد از طـور، بـیـت مـعـمـور و.... کـه بـدآنـهـا قـسم یاد شده است) 8
در تـفـسـیـر قـمـى در ذیل آیه(و الطور و کتاب مسطور) مى گوید: طور کوهى است در طـور سـیناء.(و به گفته وى معلوم مى شود در سیناء سر زمینى است به نام طور که کوه طور در آن واقع شده).

و در مـجـمـع البـیـان در ذیـل آیـه(و البـیـت المـعـمـور)بـه نـقـل از ابـن عـبـاس و مـجـاهـد مـى گوید: بیت معمور خانه اى است در آسمان چهارم ، و درست مقابل کعبه ، و از بس ملائکه براى عبادت در آن آمد و شد دارند همیشه معمور و آباد است .و از امـیـرالمـؤ مـنـیـن(عـلیـه السـلام) هـم روایت شده فرموده : در هر روز هفتاد هزار فرشته داخل آن مى شوند، و چون بر مى گردند دیگر تا ابد آنجا را زیارت نمى کنند.

مـؤ لف : ایـن مـطلب را که بیت معمور خانه اى است در آسمان که ملائکه پیرامون آن طواف مـى کـنـنـد، در روایـات شـیـعـه و سـنـى هـر دو آمـده ، امـاروایـات در تـعـیـیـن مـحـل خـانـه مـذکـور اخـتـلاف دارند، در بیشتر آنها آمده که در آسمان چهارم واقع است . و در بعضى آمده که در آسمان اول است .

و بعضى دیگر محل آن را آسمان هفتم دانسته .

و نـیـز صـاحـب مـجـمـع البـیـان از عـلى(عـلیـه السـلام) نـقـل کـرده کـه در تـفـسیر آیه(والسقف المرفوع) فرموده : سقف مرفوع ، همان آسمان است .

و در تفسیر قمى از امام(علیه السلام) نقل کرده که فرمود: سقف مرفوع ، آسمان ، و بحر مسجور، دریاها است ، که در روز قیامت افروخته مى شود.

و در مـجـمـع البـیـان در مـعـنـاى بـحـر مـسـجـور گـفـتـه:یـعـنـى دریـایـى مـمـلو-نـقـل از قـتـاده.و بـعـضـى گـفـتـه انـد:یـعـنـى افـروخـتـه و سـرخ شـده مـانـند تنور- نـقـل از مجاهد و ضحاک واخفش و ابن زید. بعضى هم گفته اند: دریاها در روز قیامت آتش مى شود و چون آهن سرخ مى گردد، آنگاه همه را به هم راه داده و به آتش دوزخ راه مى دهند.