بیان آیات
بیان و توضیح دو آیه شریفه مربوط به احکام قرض و رهن
یاایها الذین آمنوا اذا تداینتم ...
کلمه(تداین) که مصدر(تداینتم) است به معناى قرض دادن و قرض گرفتن است ، و کلمه املال و کلمه املاء هر دو به معناى این است که شما بگوئید و دیگرى بنویسد، و کلمه بخس به معناى کم گذاشتن و حیف و میل کردن مال مردم است ، و کلمه(سامة) که مصدر(تساموا) است به معناى خسته شدن است ، و کلمه(مضاره) که مصدر(لا یضار) است به معناى ضرر زدن طرفین ى است که هم در مورد دو نفر استعمال مى شود، و هم در مورد جمعیت ، و کلمه(فسوق) به معناى خارج شدن از اطاعت است ، و کلمه(رهان) به معناى مالى است که به گرو گیرند، و به جاى آن ، کلمه(رهن)(به ضمه راء و ضمه هاء) نیز قرائت شده ، و(رهن) جمع(رهن) است که آن نیز به معناى مالى است که به گرو گیرند.
و در جمله :(فان کان الّذى علیه الحق سفیها) مى توانست بفرماید:(فان کان سفیها)، چون ضمیر(کان) به(الّذى علیه الحق) که در سابق آمده بود بر مى گشت ، و حاجت به تکرار آن نبود، و اگر آن را تکرار کرده براى این بوده که اشتباهى پیش نیاید، و کسى خیال نکند مرجع ضمیر، کلمه کاتب است ، که آن نیز در سابق ذکر شده بود.
و ضمیر(هو) که در جمله(ان یمل هو) آشکارا آمده ، با اینکه ممکن بود مستتر و در تقدیر بیاید، یعنى بفرماید:(ان یمل)، براى این است که ولى سفیه و دیوانه و بى سواد را با خود آنان در املا شرکت دهد، چون این فرضیه با دو فرضیه قبلى فرق دارد، در آن دو فرض بدهکار خودش مستقلا مسؤ ول بود، و اما در این صورت بدهکار با سرپرستش در عمل شریک است ، پس گویا فرموده است : هر قدر از عمل املا را مى تواند انجام بدهد، و آنچه را نمى تواند بر ولى او است که انجام دهد.
در جمله :(ان تضل احدیهما) کلمه(حذر - مبادا) در تقدیر است ، و معنایش این است که :(تا مبادا یکى از آندو فراموش کند)، و در جمله(احدیهما الاخرى)، دوباره کلمه(احدیهما) ذکر شده ، و این به آن جهت است که معناى آن در دو مورد مختلف است :
منظور از اولى یکى از آن دو نفر است ، بدون تعیین ، و منظور از دومى یکى از آن دو نفر است بعد از فراموش کردن دیگرى ، و یا به عبارت دیگر آن کسى است که فراموش نکرده ، پس معناى این کلمه در دو مورد مختلف است ، و گرنه دومى را ذکر نمى کرد و به ضمیر آن اکتفا مى نمود.
استفاده نادرستى که از جمله(اتقوالله و یعلم کم الله)شده است
و منظور از کلمه :(و اتقوا) این است که مسلمانان از خدا بترسند و اوامر و نواهى ذکر شده در این آیه را به کار ببندند، و اما جمله :(و یعلمکم اللّه و اللّه بکل شى ء علیم) کلامى است نو، که در مقام منت نهادن ذکر شده ، همچنانکه در آیه ارث منت نهاده مى فرماید:(یبین اللّه لکم ان تضلوا) پس مراد از جمله مورد بحث ، منت نهادن بر مردم در مقابل این نعمت است که شرایع دین و مسائل حلال و حرام را براى آنان بیان فرموده .
و اینکه بعضى گفته اند: جمله(واتقوا اللّه) و(یعلمکم اللّه) دلالت دارد بر اینکه تقوا سبب تعلیم الهى است ، درست نیست ، براى اینکه هر چند مطلب صحیح است ، و به حکم کتاب و سنت ، تقوا سبب تعلیم الهى است ، اما آیه مورد بحث در صدد بیان این جهت نیست ،
براى اینکه واو عطفى که بر سر آن آمده ، نمى گذارد آیه چنین دلالتى داشته باشد، علاوه بر اینکه این معنا با سیاق آیه و ارتباط ذیل آن با صدرش سازگار نیست .
مؤ ید گفتار ما این است که کلمه(اللّه) دو بار تکرار شده ، و اگر جمله مورد بحث ، کلامى جدید نبود حاجت به تکرار کلمه(الله) بود، بلکه سیاق و سبک کلام اقتضا مى کرد بفرماید:(و اتقوا اللّه یعلمکم - از خدا بترسید تا تعلیمتان دهد) پس مى بینیم اسم(اللّه) را دو بار آورده ، براى اینکه در دو کلام مستقل مى باشد، و براى بار سوم نیز ذکر کرده تا علت را برساند، و بفهماند خدا که شما را تعلیم مى دهد به این جهت است که او به هر چیزى دانا است ، و اگر او به هر چیزى دانا است ، براى این است که اللّه است .
این را هم باید دانست که این دو آیه دلالت دارند بر قریب بیست حکم از اصول احکام قرض و رهن و غیر آن دو، و اخبار درباره این احکام و متعلقات آن بسیار زیاد است ، و چون بحث درباره آنها مربوط به علم فقه بود، ما از بحث در آنها صرفنظر کردیم ، کسانى که مایل باشند به آن مسائل آگاهى یابند مى تانند به کتب فقه مراجعه نمایند.