background
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِكُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ۚ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد. خدا مى‌دانست كه شما با خودتان ناراستى مى‌كرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس، اكنون [در شبهاى ماه رمضان مى‌توانيد] با آنان همخوابگى كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب‌] بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا [فرا رسيدن‌] شب به اتمام رسانيد. و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان‌] درنياميزيد. اين است حدود احكام الهى! پس [زنهار به قصد گناه‌] بدان نزديك نشويد. اين گونه، خداوند آيات خود را براى مردم بيان مى‌كند، باشد كه پروا پيشه كنند.
آیه 187 سوره الْبَقَرَة

بیان آیه

احل لکم لیلة الصّیام الرفث الى نسائکم

کلمه(احل) مجهول ماضى از باب افعال - احلال - به معناى اجازه دادن است ، و معناى مجهولش(اجازه داده شده) مى باشد، و اصل کلمه(احلال) و ثلاثى مجرد آن از(ح ، ل ، ل) حل است ، که درست خلاف معناى عقد - گره - را معنا مى دهد،(عقد) به معناى گره زدن و حل به معناى گره گشودن است ،

رعایت ادب در قرآن و استعاره اى لطیف در باره زوجین

و کلمه(رفث) به معناى تصریح به هر سخن زشتى است که تنها در بستر زناشوئى به زبان مى آید، و در غیر آن مورد گفتنش نفرت آور و قبیح است ، لیکن در اینجا به معناى آن الفاظ نیست بلکه کنایه است از عمل زناشوئى ، و این از ادب قرآن کریم است ، و همچنین الفاظ دیگرى که در قرآن براى فهماندن عمل زناشوئى بکار رفته ، از قبیل مباشرت ، و دخول ، و مس ، و لمس و اتیان - آمدن ، و قرب ، همه الفاظى است که به طریق کنایه بکار رفته ، و همچنین کلمه(وطى)، و کلمه(جماع)، که این دو نیز در غیر قرآن الفاظى است کنایتى هر چند که کثرت است عمال آن در عمل زناشوئى ، از حد کنایه بیرونش کرده ، و آن را تصریح در آن عمل ساخته است ، نظیر لفظ فرج و غائط که به معناى معروف امروزش از همین قبیل است یعنى در آغاز کنایه بوده ، بعد تصریح شده ، و اگر کلمه(رفث) را با حرف(الى) متعدى کرده ، با اینکه احتیاج به آن نداشت ، براى این بود که بطوریکه دیگران هم گفته اند معناى افضا را متضمن بود.

هن لباس لکم و انتم لباس لهن

ظاهر از کلمه لباس همان معناى معروفش مى باشد، یعنى جامة اى که بدن آدمى را مى پوشاند و این دو جمله از قبیل است عاره است ، براى اینکه هر یک از زن و شوهر طرف دیگر خود را از رفتن به دنبال فسق و فجور و اشاعه دادن آن در بین افراد نوع جلوگیرى مى کند، پس در حقیقت مرد لباس و ساتر زن است ، و زن ساتر مرد است .

و این خود است عاره اى است لطیف که با انضمامش به جمله :(احل لکم لیلة الصّیام الرفث الى نسائکم ...)

، لطافت بیشترى به خود مى گیرد، چون انسان با جامة عورت خود را از دیگران مى پوشاند، و اما خود جامة از نظر دیگران پوشیده نیست ، همسر نیز همینطور است ، یعنى هر یک دیگرى را از رفث به غیر مى پوشاند، ولى رفث خودش به او دیگر پوشیده نیست ، چون لباسى است متصل به خودش ، و چسبیده به بدنش .

علم اللّه انکم کنتم تختانون انفسکم ، فتاب علیکم و عفى عنکم

کلمه(تختانون) از مصدر اختیان ، و آن هم باب افتعال از خیانت است ، و همان معناى خیانت را مى دهد و بطوریکه گفته اند در اختیان معناى نقص خوابیده ، و جمله :(انکم تختانون ...)، دلالت بر معناى است مرار دارد، در نتیجه مى فهماند که از روز تشریع حکم صیام این خیانت در میان مسلمین مستمر و دائمى بوده ، یعنى بطور سرى خدا را نافرمانى و به خود خیانت مى کرده اند، و اگر این خیانتشان نافرمانى خدا نبود، دنبالش آیه توبه و عفو نازل نمى شد، و این توبه و عفو هر چند صریح در این نیست که قبلش نافرمانى و معصیتى بود، لیکن مخصوصا با در نظرگرفتن اینکه هر دو کلمه با هم جمع شده اند، ظهور در این معنا دارد

ناسخ بودن آیه شریفه حکم قبلى را مبنى بر حرمتعمل زناشوئى در شبهاى ماه رمضان(65)

و بنابراین پس آیه شریفه دلالت مى کند بر اینکه قبل از نزول این آیه حکم روزه این بوده که در شب روزه زناشوئى هم حرام بوده ، و با نازل شدن این آیه حلیت آن تشریع و حرمت ش نسخ شده ، همچنانکه جمعى از مفسرین نیز این را گفته اند، و جمله(احل لکم ...) و همچنین جمله :( کنتم تختانون ...)، و جمله :( فتاب علیکم و عفا عنکم) و جمله( فالان باشروهن ... همه اشعار و بلکه دلالت بر این نسخ دارد، زیرا اگر قبلا عمل زناشوئى در شب روزه حرام نبود، حق کلام این بود که بفرماید:(فلا جناح علیکم ان تباشروهن) حرجى بر شما نیست که با زنان در آمیزید، و یا عبارتى نظیر آن ، نه اینکه بفرماید(حلال شد بر شما) و این خیلى روشن است . و بعضى گفته اند: آیه شریفه ناسخ نیست ، چون در آیات روزه نسبت به عمل جماع و یا خوردن و شرب چیزى که حرمت را برساند نبوده ، تا این آیه با حلال کردن آن ناسخ باشد، بلکه ظاهر قضیه چنانکه بعضى روایات هم که از طرق اهل سنت و جماعت رسیده به آن اشعار دارد این است که مسلمین وقتى حکم وجوب روزه نازل شد، و آیه( کتب علیکم الصّیام کما کتب على الذّین من قبلکم ...)، را شنیدند، فهمیدند که احکام اسلام و مسیحیت از جمیع جهات مساویند، و همانطور که گفته اند مسیحیان عمل زناشوئى و اکل و شرب را در اول شب انجام مى دادند بعد در آخر شب امساک مى کردند، مسلمانان هم همینطور روزه گرفتند، البته این معنا بر جوانها گران آمد، چون نمى توانستند از عمل زناشوئى صرفنظر کنند، لذابا اینکه این عمل را گناه مى دانستند، سرى انجام مى دادند، و در نتیجه این عمل را خیانتى به خود مى پنداشتند، پیر مردان هم از ترک خوردن و نوشیدن بعد از خواب ناراحت بودند، و اى بسا بعضى ها خواب مى ماندند و به حکم روزه مسیحیان که بعد از خواب افطار حرام بوده ، دیگر نمى توانستند سحرى بخورند لذا آیه نازل شد، و بیان کرد که عمل زناشوئى و اکل و شرب در شب براى روز ه دار در رمضان حرام نیست ، پس مساءله نسخى در بین نبوده

آنگاه گفته اند منظور آیه شریفه این بوده که مردم را از اشتباه درآورد، و بفهماند اینکه گفتیم : کتب( علیکم الصّیام کما کتب على الذّین من قبلکم)، این تشبیه در اصل تشریع روزه بوده ، نه اینکه خصوصیات روزه اسلام هم عین خصوصیات روزه در مسیحیت است ، و اما اینکه فرموده :(حلال شد بر شما رفث در شبهاى روزه)، دلالت ندارد بر اینکه قبلا رفث حرام بوده ، بلکه تنها مى خواهد بفرماید این عمل حلال است ، همچنانکه آیه :(احل لکم صید البحر) این دلالت را ندارد، چون قبلا شکار دریا بر کسانى که در احرام بودند حرام نبوده ، تا این آیه بخواهد آن را حلال کند.

و همچنین جمله :(علم اللّه انکم کنتم تختانون انفسکم) این دلالت را ندارد، چون این جمله تنها مى خواهد بفرماید شما به نظر خودتان عمل حرامى را انجام مى دادید، و به نظر خود خیانت مى کردید، در حالى که خیانت نبوده ، و بهمین جهت فرموده :(تختانون انفسکم)، و اگر واقعا سحرى خوردن بعد از خواب حرام بوده ، باید بفرماید:(تختانون اللّه ، به خدا خیانت مى کردید) همچنانکه در آیه(لا تخونوا اللّه و الرسول و تخونوا اماناتکم) گناه را خیانت به خدا و رسول دانسته . البته همه اینها در صورتى است که منظور از(تختانون) خیانت باشد، و اما اگر مراد از آن ، نقص باشد، که مطلب روشن تر است ، و خلاصه معناى آیه این است که خدا دانست که شما به نظر خودتان خیانت مى کنید، یعنى بهره خود را از اکل و شرب و عمل زناشوئى ناقص مى کنید.

و همچنین جمله( فتاب علیکم و عفى عنکم) نیز صراحت ندارد بر اینکه نکاح در شب هاى رمضان حرام بوده .

رد توجیح فوق و پاسخ به توجیهاتى که براى آیه شریفه کرده است

ولى این توجیه صحیح نیست ، زیرا خلاف ظاهر آیه است ، چون ظاهر جمله :( احل لکم ...) و جمله :( کنتم تختانون انفسکم)، و جمله(فتاب علیکم و عفى عنکم)، هر چند صریح در نسخ نیستند، اما کمال ظهور را در آن دارند، علاوه بر اینکه جمله :( فالان باشروهن ...)، نیز هست ، چه اگر قبل از نزول آیه هم ، حکم خدا همان جواز همخوابگى با زنان بود، جوازى مستمر از قبل از نزول آیه تا بعد از آن ، دیگر معنا نداشت اینطور تعبیر فرماید که(پس الان همخوابگى بکنید).

و اما اینکه آیات سابقه مربوط به روزه مشتمل بر حکم تحریم نبود تا این آیه ناسخ آن باشد، در پاسخ مى گوئیم : در آیات سابق هیچ یک از احکام روزه نیز بیان نشده بود، نه حرمت نکاح ، و نه حرمت اکل و شرب ، و این مسلم است که رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله و سلم) حکم روزه را قبل از نزول این آیه براى مسلمانها بیان کرده بوده ، ممکن است حکم حرمت همخوابگى را هم در بین احکام بیان کرده بوده ، و این آیه ناسخ حکم رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) بوده باشد هر چند که حکم منسوخ در کلام خدا نیامده باشد.

طرح یک اشکال در ارتباط با مسئله نسخ در آیه و پاسخ به آن)

حال اگر بگوئى جمله :( هن لباس لکم و انتم لباس لهن) دلالت دارد بر علت تشریع جواز رفث ، و به ناچار نمى تواند هم ناسخ را شامل شود، و هم منسوخ را، چون این حرف بسیار نامربوط است ، که براى حکم نسخ علتى بیاورند، که شامل ناسخ و منسوخ هر دو بشود، و لو اینکه بگوئیم تعلیل هائى که در موارد احکام شرع آمده علت نیست ، بلکه حکمت است ، و یا بگوئیم : که حکمت لازم نیست مانند علت جامع و مانع باشد، چون معنا ندارد حکم منسوخ و حکم ناسخ یک حکمت داشته باشند.

بنابراین اگر حکم رفث قبل از نزول آیه حرمت ، بوده ، و سپس با نزول آیه نسخ شده باشد، دیگر صحیح نیست حکم نسخ را اینطور تعلیل کنند که زنان جامة شما و مردان نیز جامة زنان هستند، چون جامة بودن هر یک براى دیگرى قبل از حکم ناسخ نیز بوده . در پاسخ مى گوئیم : اولا این اشکال شما نقض مى شود به جمله( لیلة الصّیام) که حلیت را مقید به شب کرده ، در حالى که زن و شوهر در روز هم جامة یکدیگرند و چون علت در روز نیز هست پس باید جماع در روز هم جایز باشد، و حال آنکه نیست .

و ثانیا قیودى که در آیه اخذ شده مانند قید(لیلة الصّیام)، و قید( هن لباس لکم و انتم لباس لهن)، و قید(انکم کنتم تختانون انفسکم) همه دلالت دارند بر علتهائى که هر یک مترتب بر دیگرى است ، و حکم ناسخ و منسوخ مترتب بر آنها است .

لباس بودن هر یک از زن و شوهر براى دیگرى ، علت آن شده است که رفث بین آن دو بطور مطلق جایز باشد، هم در روز و هم در شب ، و حکم روزه که جمله(لیلة الصّیام) متعرض آن است ، این اطلاق را مقید مى کند، چون حکم روزه عبارت است از خوددارى کردن از مشتهیاءت نفس ، از قبیل اکل و شرب و نکاح و چون خوددارى از عمل زناشوئى در تمامى یک ماه امرى مشکل است ، و باعث مى شود مسلمانان در یک معصیت همیشگى و خیانتى مستمر قرار گیرند، لذا لازم مى شود تسهیلاتى در این باره براى آنان در نظر گرفته شود، واین عمل را در شب جایز و حلال کنند، و آن این است که حکم لباس ‍ بودن زن و شوهر براى یکدیگر که حکم روزه آن را از بین برده بود، دوباره به قسمتى از اطلاقش برگردد، و لباس بودن این دو براى یکدیگر در شبهاى رمضان جایز شود.

نتیجه گرى مطالب و بیان معناى آیه شریفه

در نتیجه معنا - و خدا داناتر است - این مى شود: اطلاق حکم لباس که ما آن را مقید به ایام و لیالى روزه کردیم ، و آن را در این ایام و لیالى تحریم نمودیم ، از آنجا که باعث مشقت شما شد و شما دچار خیانت به نفس شدید، ماآن را از در راءفت و رحمت و تخفیف مجددا در خصوص شبهاى رمضان به اطلاقش برگردانیدیم ، و حکم روزه را منحصر در روز ساختیم ،( فاتموا الصّیام الى اللیل)، پس حکم روزه را تنها روزها تا به شب رعایت کنید، و شبها آزاد از آن هستید.

و حاصل کلام اینکه جمله : هن( لباس لکم ، و انتم لباس لهن ..، هر چند علت و یا حکمت باشد براى اصل رفث ، لیکن غرض در آیه متوجه آن نیست ، بلکه غرض بیان حکمت جواز رفث در شبهاى روزه است ، که از جمله هن لباس لکم - تا جمله -( وعفى عنکم). متعرض آن است ، و این حکمت دیگر شامل منسوخ نمى شود، بلکه تنها شامل ناسخ است .

فالان باشروهن و ابتغوا ما کتب اللّه لکم

امر در این آیه چون بعد از منع واقع شده ، طبق نظریه علماى اصول تنها بر جواز دلالت دارد، نه وجوب ، و مى فهماند از هم اکنون رفث با زنان در شبهاى رمضان جایز است ، در اول آیه هم فرموده بود:( احل لکم) این کار برایتان حلال است ، و کلمه(ابتغاء) به معناى طلب کردن است ، و منظور از طلب کردن آنچه خدا نوشته است ، طلب فرزند است ، که خداى سبحان آن را نوشته و مقرر کرده ، که نوع انسانى این کار را از راه جماع انجام دهد، و جنس بشر را با تجهیز شهوت و اشتیاق به مباشرت مفطور بر این عمل کرده ، و به این وسیله ایشان را مسخر و رام در مقابل این عمل نموده است .

البته کمتر کسى در حین عمل توجه به فرزنددار شدن دارد، بیشتر منظورشان شهوت رانى است ،(غافل از اینکه خداى تعالى در بین این دو سنگ آرد خود را مى گیرد، و قضاى خود را به کرسى مى نشاند) همچنانکه افراد منظورشان از اکل و شرب لذت بردن از غذا است و غافلند از اینکه این جذبه و رابطه بین انسان و غذا را خدا قرار داده ، تا زندگى بشر بقا یافته ، بدنش نمو کند، این همان تسخیر الهى است .

بعضى گفته اند: مراد از جمله :( ما کتب اللّه لهم)، همان حلیت و رخصت است ، چون خداى تعالى دوست مى دارد بندگانش همانطور که از حرامش مى پرهیزند، از حلالش استفاده بکنند، لیکن اصطلاح کتابت در کلام خدا که قرآن کریم همواره آن را در معناى قضا به کار مى برد، گفتار این مفسر را که مى گوید معناى آن حلیت و رخصت است بعید مى سازد.

و کلوا و اشربوا حتى یتبیّن لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر

معناى(فجر) و بیان ابتداء فرمان روزه در ضمن یک استعاره زیبا

کلمه(ف جر) دو مصداق دارد یکى فجر اول که آن را کاذب مى گویند چون دوام ندارد، بعد از اندکى از بین مى رود، و شکلش شکل دم گرگ است ، وقتى آن را بالا مى گیرد، و بهمین جهت آن را ذنب السرحان مى نامند. عمودى از نور است که در آخر شب در ناحیه شرقى افق پیدا مى شود، و این وقتى است که فاصله خورشید از دایره افق به هیجده درجه زیر افق برسد، آنگاه به تدریج رو به گسترش نهاده از بین مى رود، و چون ریسمانى سفید رنگ به آخر افق مى افتد، و به صورت فجر دوم در مى آید، که آن را فجر دوم یا فجر صادق مى نامند، و بدین جهت صادقش مى گویند، که از آمدن روز خبر مى دهد، و متصل به طلوع خورشید است .

از اینجا معلوم شد که مراد از خیط ابیض ، فجر صادق است ، و کلمه(من) بیانیه است ، و جمله :( حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخى ط الاسود) از قبیل است عاره است ، یعنى سفیدى گسترده و افتاده در آخر افق تاریک را تشبیه به ریسمانى سفید، و تاریکى را تشبیه به ریسمانى سیاه کرده است و آن خط سفید مجاور خط سیاه قرار دارد.

باز از اینجا معلوم مى شود که مراد از این جمله تحدید اولین وقت طلوع فجر صادق است ، براى اینکه بعد از آنکه شعاع نور روز بالا مى آید، هر دو خیط از بین مى رود، دیگر نه خیطى سفید مى ماند و نه خیطى سیاه .

ثم اتمّوا الصّیام الى اللّیل

تجدید زمانى زمانى انتهاى روزه و فرق بین تمام وکمال و علت اینکه و علت اینکه در مورد روزه(اتموا) به کار رفته است پ

بعد از آنکه تحدید روزه به فجر دلالت کرد بر اینکه بعد از روشن شدن و پیدایش فجر، روزه واجب مى شود، دیگر مجددا سخنى از این وجوب به میان نیاورد، تا رعایت اختصار گوئى کرده باشد، تنها آخر روزه را تحدید کرد، و فرمود:(الى اللیل)، و جمله(اتموا) دلالت دارد بر اینکه روزه امرى است واحد و بسیط، و نصف بردار نیست ، بلکه از فجر تا به شب یک عبادت تمام است ، نه اینکه عبادتى باشد مرکب از چند امر که هر کدام عبادتى جداگانه باشند، و فرق بین تمام و کمال هم همین است ، که اولى دلالت مى کند بر انتهاى وجود چیزى که مرکب از اجزاء و آثار نیست ، و دوم بر انتهاى وجود چیزى که مرکب از اجزائى است که هرجزئش اثرى مستقل دارد.

و لذا مى بینیم که در انتهاى وجود دین - که امرى است مرکب از واجبات و محرماتى که هر یک در جاى خود اثرى مستقل دارد تعبیر مى کند به اکمال ، و مى فرماید:(الیوم اکملت لکم دینکم ، و اتممت علیکم نعمتى) چون همانطور که گفتیم دین عبارت است از نماز و روزه و حج ، و احکام و واجبات دیگر، که هر یک براى خود اثرى مستقل دارند، بخلاف نعمت که به بیانى که ان شاء اللّه در تفسیر همین آیه خواهد آمد، امرى است بسیط.

و لا تباشروهن و انتم عاکفون فى المساجد

معناى اعتکاف و اشاره آیه شریفه به یکى از شروط آن

عاکفون جمع اسم فاعل از مصدر عکوف است ، و عکوف و اعتکاف به معناى ملازمت در مکان است(مى گویند فلانى در خانه خود عکوف کرده ، یعنى هیچ بیرون نمى آید و یا فلانى در مسجد اعتکاف کرده ، یعنى مسجد را رها نمى کند، و بیرون نمى آید).

و اعتکاف عبادت مخصوصى است که یکى از احکامش این است که باید معتکف از مسجد بیرون نیاید، مگر براى عذرى موجه ، یکى دیگر این است که باید در ایام اعتکاف روزه بگیرد، و چون جاى این توهم بود که به حکم آیه قبل ى معتکف مى تواند در شب با زنان در آمیزد، براى دفع این توهم فرمود:( و لا تباشروهن و انتم عاکفون فى المساجد)، در حالى که در مساجد اعتکاف کرده اید شبها با زنا ن نیامیزید، و اینکه گفتیم مى توانید در آمیزید مربوط به ایام روزه غیر اعتکاف بود

تلک حدود اللّه فلا تقربوها

کلمه(حد) در اصل به معناى منع است ، و معناى منع در همه موارد است عمال و مشتقات این کلمه دیده مى شود، مثلا در حدالسیف(تیزى شمشیر) و حد الفجور(شکنجه اى که حاکم شرع در برابر هر گناهى به گنه کار مى دهد) و حد الدار(حدود خانه) و حدید(آهن) و مشتقات دیگر. و نهى از نزدیک شدن به حدود خدا کنایه است از اینکه مردم نباید آنها را مرتکب شوند، و به آن حدود تجاوز نمایند، و معناى آیه این است که نزدیک این گناهان که همان اکل و شرب و جماع باشد مشوید، و یا این است که از این احکام و حرمت هاى الهیه که برایتان بیان فرمود یعنى احکام روزه تجاوز نکنید، و نگذارید روزه شما به وسیله تجاوز از حدود خدا و ترک تقوا ضایع گردد.

بحث روایتى

بحث روایتى(در زیل آیه کریمه احل لکم لیله الصیام الرفث الى نسائکم ...) و شاءننزول آن)

در تفسیر قمى از امام صادق(علیه السلام) روایت آورده که فرمود: یعنى خوردن و آمیختن با زنان در شبهاى ماه رمضان بعد از خواب حرام بود، حتى اگر کسى بعد از نماز شام هنوز افطار نکرده خوابش مى برد و آنگاه بیدار مى شد، دیگر نمى توانست چیزى بخورد، و اما عمل زناشوئى شب و روز حرام بود، در این میان مردى از اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) که نامش خوات بن جبیر انصارى و برادر عبد اللّه بن جبیر بود، همان که رسولخدا(صلى الله علیه و آله و سلم) او را با پنجاه نفر از تیراندازان موکل بر دهانه دره احد کرده بود، رفقایش گریختند، و او با یازده نفر دیگر پاى مردى کردند تا در همان دهانه دره شهید شدند.

برادر این عبد اللّه یعنى خوات بن جبیر در جنگ خندق پیرمردى ناتوان بود، و با زبان روزه با رسولخدا(صلى الله علیه و آله و سلم) کار مى کرد، هنگام عصر نزد خانواده اش آمد، و پرسید: هیچ خوردنى نزد شما یافت مى شود؟ گفتند: خوابت نبرد تا برایت طعامى درست کنیم ، ولى تهیه غذا طو ل کشید، و او را خواب ربود، در حالى که هنوز افطار نکرده بود، همینکه بیدار شد به خانواده اش گفت : طعام خوردن بر من حرام شد، دیگر امشب نمى توانم چیزى بخورم ، صبح که شد به سر کار خود در خندق رفت ، و به کار حفر خندق پرداخت و از شدت ضعف بى هوش شد، رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) وضع او را دید و به حالش رقت آورد.

از سوى دیگر جوانانى بودند که در شب رمضان پنهانى با همسران خود مباشرت مى کردند، لذا خداى تعالى به منظور تخفیف بر این دو طایفه این آیه را نازل کرد، که :(احل لکم لیلة الصّیام الرفث الى نساءکم ...)، که در آن مباشرت با زنان در شب هاى ماه رمضان حلال شد، و آیه :( حتى یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر) که خوردن و آشامیدن را تا جدا شدن سفیدى روز از سیاهى شب حلال کرد.

مؤ لف : اینکه در روایت داشته(یعنى خوردن و آمیختن با زنان در شبهاى ماه رمضان بعد از خواب حرام بود - تا آنجا که فرمود - در این میان مردى ...) از کلام راوى است ، نه کلام امام ، و این معنا به روایات دیگرى نیز نقل شده ، که کلینى و عیاشى و دیگران آن را آورده اند، و در همه آنها آمده که سبب نازل شدن آیه :( وکلواوا شربوا...)، داست ان خوات بن جبیر انصارى بود، و سبب نازل شدن آیه :( احل لکم ...)، عملى بود که جوانان مسلمین انجام مى دادند.

دو روایت در شاءن نزول(احل لکم للیته الصیام ...) به نقل از تفسیر(الدارالمنثور) سیوطى

و در الدر المنثور است که عده اى از علماى تفسیر و حدیث از براءبن عازب نقل کرده اند که گفت : اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) چنین بودند که اگر کسى قبل از افطار مى خوابید، آن شب و روز آن شب غذا و آب نمى خورد، تا غروب فردا، و در این میان قیس بن صرمه انصارى روزه بود، و آن روز در زمین خود مشغول کار شد همینکه افطار شد نزد همسرش آمد، و پرسید، طعامى دارى ؟ گفت ، نه ، لیکن مى روم برایت تهیه مى کنم ، در این بین خواب بر او غلبه کرد، و خوابید، همسرش وقتى برگشت و دید به خواب رفته دلش سوخت و گفت اى بیچاره خوابت برد؟ همینکه شب به نیمه رسید از گرسنگى بیهوش شد، جریانش را به رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) عرضه داشتند، پس این آیه نازل شد:(احل لکم لیلة الصّیام الرفث) - تا جمله - من الفجر-) و در نتیجه مسلمانان سخت خوشحال شدند.

مؤ لف - این قصه به طرقى دیگر نیز روایت شده ، و در بعضى از آن طرق به جاى قیس بن صرمه ، ابو قیس بن صرمه ، ودر بعضى دیگر صرمه بن مالک انصارى آمده ، با اختلافى که در نقل خود قصه در آنها هست .

و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر و ابن منذر از ابن عباس روایت کرده که گفت : در ماه رمضان بعد از نماز عشا، زن و طعام بر مسلمانان حرام مى شد،تا شب بعد، در این میان جمعى از مسلمانان بر خلاف دستور طعام خوردند، و با زنان آمیختند، یکى از ایشان عمر بن خطاب بود، لاجرم نزد رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) شکایت بردند، و به دنبالش آیه :(احل لکم لیلة الصّیام - تا جمله - فالان باشروهن) نازل شد، و همخوابگى با زنان را حلال کرد.

مؤ لف : روایات از طرق اهل سنت در این معنا بسیار است ، و در بیشتر آنها نام عمر ذکر شده ، و همه در این جهت مشترکند که حکم مباشرت با زنان در شب ، مثل حکم طعام و آب بعد از خواب حرام بود ولى ظاهر اولین روایتى که ما آوردیم این بود که مساءله آمیختن با زنان در شب و روز رمضان حرام بوده ، به خلاف طعام و آب ، که تنها بعد از خوابیدن حرام مى شده ، که از اول شب تا قبل از خواب حلال بوده ، بعد از خواب حرام مى شده ، سیاق آیه هم با این روایت مساعدت دارد، براى اینکه اگر جماع هم مانند اکل و شرب قبل از خواب حلال و بعد از خواب حرام بود، باید در لفظ آیه مقید به آخرین زمان جواز مى شد، همچنانکه آخرین زمان جواز اکل و شرب که همان متمایز شدن سیاهى از سفیدى است بیان شده ولى آیه تنها و بدون هیچ قیدى فرموده(رفث با زنان در شب روزه حلال است). و همچنین اینکه در بعضى از روایات آمده که خیانت مختص به مساءله رفث نبوده ، بلکه در اکل و شرب هم خیانت مى کرده اند، با سیاق آیه سازگار نیست چون در آیه شریفه جمله :( علم اللّه انکم کنتم تختانون انفسکم ...) قبل از جمله( وکلوا و اشربوا) آمده .

و نیز در الدرالمنثور است که رسولخدا(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: فجر دوتا است ، اما آنکه مانند دم گرگ است چیزى را نه حرام مى کند و نه حلال ، و اما آنکه گسترده است و کرانه افق را مى گیرد، نماز صبح را حلال و خوردن طعام را حرام مى کند.

مؤ لف : روایات در این معنا از طرق عامة و خاصه و همچنین روایات مربوط به اعتکاف و حرمت جماع در رمضان بسیار زیاد است .