background
وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ
ولى پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: «آنان را از شهرتان بيرون كنيد، زيرا آنان كسانى‌اند كه به پاكى تظاهر مى‌كنند.»
آیه 82 سوره الْأَعْرَاف

بیان آیات

و لوطا اذ قال لقومه اتاتون الفاحشه ...

ظاهر جمله این است که این داستان عطف به داستان نوح است که قبلا ذکر نموده و در ابتداى آن فرموده بود:

(و لقد ارسلنا نوحا) و بنابراین تقدیر آیه مورد بحث نیز:(و لقد ارسلنا لوطا اذ قال لقومه) خواهد بود، این آن چیزى است که از ظاهر آیه استفاده مى شود، و لیکن معهود از اینگونه سیاق هاى قرآنى این است که لفظ(اذکر به یاد آر) مقدر بوده و تقدیر آیه :(اذکر لوطا الذى ارسلناه اذ قال لقومه) مى باشد.

وحدت سیاق اقتضا داشت که همچنانکه در داستان هود و صالح فرمود:(و الى عاد اخاهم هودا) و(و الى ثمود اخاهم صالحا) در اینجا نیز بفرماید(و الى فلان اخاهم لوطا) و اگر در خصوص قوم لوط سیاق را تغییر داده و بعد از ذکر داستان آن قوم مجددا به سیاق قبلى برگشته و فرموده :(و الى مدین اخاهم شعیبا) براى این بوده که لوط از پیروان شریعت ابراهیم(علیه السلام) بوده ، به خلاف هود و صالح که از پیروان شریعت نوح(علیه السلام) بودند، و در تفسیر سوره(هود) خواهیم گفت که لوط از بستگان ابراهیم(علیه السلام) بوده ، و آن حضرت او را به سوى اهل سدوم و اقوام مجاور آنان فرستاد، تا آنان را که مشرک و از بت پرستان بودند، به دین توحید دعوت کند.

(اتاتون الفاحشه) مراد از(فاحشه) عمل لواط است ، به دلیل اینکه در آیه بعد مى فرماید:(اتاتون الرجال شهوه).

(ما سبقکم بها من احد من العالمین)- یعنى هیچ یک از امم و اقوام روى زمین مرتکب چنین گناهى نشدند. و این جمله ، دلالت دارد بر اینکه تاریخ پیدایش این عمل منتهى به همین قوم مى شود.

و ما در تفسیر سوره هود، به تفصیل قصه لوط، متعرض خواهیم شد - ان شاء الله تعالى -.

انکم لتاتون الرجال شهوه من دون النساء...

(اتیان الرجال) به قرینه کلمه(شهوه) و همچنین به قرینه(من دون النساء) کنایه است از عمل نامشروع با مردان ، و این دو قرینه ، علاوه بر اینکه(اتیان الرجال) را معنا مى کند، این معنا را نیز مى رساند که قوم لوط عمل زناشویى با زنان را ترک گفته و به مردان اکتفاء مى کردند، و این عمل را از آنجایى که تجاوز و انحراف از قانون فطرت است ،(اسراف) نامیده و فرموده :(بل انتم قوم مسرفون).

جمله مورد بحث جمله اى است استفهامى و تقدیر آن(ءانکم) است ، از آنجایى که عمل مزبور، فاحشه بى سابقه اى بوده از در تعجب و استبعاد مى پرسد:(آیا شما چنین کارى را مرتکب مى شوید؟).

و ما کان جواب قومه الا ان قالوا...

یعنى از آنجایى که جواب درستى از این سؤ ال نداشتند لاجرم او را تهدید به تبعید نموده ، گفتند:(اخرجوهم من قریتکم) و این خود دلیل بر سفاهت قوم لوط است ، که اصلا متعرض جواب از سؤ ال لوط نشده ، در مقام جواب چیزى گفتند که هیچ ربطى به سؤ ال او نداشت ، چون جواب از سؤ ال لوط یا به اعتراف به آن است ، و یا به این است که با دلیل آن را ابطال کنند، و قوم لوط چنین نکردند، بلکه او را بخاطر اینکه مردى غریب و خوش نشین در شهر است ، خوار شمرده و کلامش را بى ارزش دانسته ، گفتند: شهر از ما است ، و این مرد در این شهر خوش نشین است ، و کس و کارى ندارد، او را نمى رسد که به کارهاى ما خرده گیرى کند.

فانجیناه و اهله الا امراته کانت من الغابرین

این آیه و همچنین آیه(فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین) دلالت دارند بر اینکه جز اهل خانه لوط هیچ کس در آن قریه ایمان نیاورده بودند.

کلمه(غابرین) به معناى گذشتگان از قوم است ، و در اینجا کنایه از هلاکت است ، یعنى همسر او هم جزو از بین رفتگان است .

و امطرنا علیهم مطرا فانظر کیف کان عاقبه المجرمین

با اینکه در اینجا انتظار مى رفت عذابى را ذکر کند، و مع ذلک اسمى از عذاب نیاورده و به جاى آن ، فرستادن باران را ذکر فرموده ، براى این بود که بفهماند عذاب و هلاکت قوم لوط به وسیله باران بوده ، و به همین جهت باران را نکره آورده و فرمود:(مطرا بارانى) تا بفهماند باران مزبور از باران هاى معمولى نبوده ، بلکه بارانى مخصوص و از جهت غرابت و شدت اثر، بى سابقه بوده است ، چنانکه در جاى دیگر قرآن درباره این باران توضیح داده و فرموده :(و امطرنا علیها حجاره من سجیل منضود مسومه عند ربک و ما هى من الظالمین ببعید).

جمله(فانظر کیف کان عاقبه المجرمین) خطاب به پیغمبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) است تا او و امتش عبرت بگیرند.