background
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ ۚ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ
سران قوم او كه استكبار مى‌ورزيدند، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا مى‌دانيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟» گفتند: «بى‌ترديد، ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم.»
آیه 75 سوره الْأَعْرَاف

بیان آیات

بیان آیات مربوط به رسالت صالح(علیه السلام) و داستان ناقه

و الى ثمود اخاهم صالحا...

ثمود یکى از امت هاى قدیمى عرب بوده که در سرزمین یمن در احقاف مى زیسته اند، و خداوند متعال شخصى از خود آنان را به نام(صالح) در میانشان مبعوث نمود. صالح(علیه السلام) قوم خود را که مانند قوم نوح و هود مردمى بت پرست بودند به دین توحید دعوت نمود و فرمود:(یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره).

(قد جاءتکم بینه من ربکم) - یعنى براى شما شاهدى که شهادتش قطعى است آمد.

(هذه ناقه الله لکم آیه) - این جمله بینه اى را که در جمله قبل بود بیان مى کند و مقصود از(ناقه) همان ماده شترى است که خداوند آن را به عنوان معجزه براى نبوت صالح از شکم کوه بیرون آورد، و به همین عنایت بود که آن را ناقه خدا نامید.

(فذروها تاکل فى ارض الله ...) - استعمال لفظ(فاء)، تفریع را مى رساند، و چنین مى فهماند که چون ناقه مذکور، ناقه خدا است پس بگذارید تا در زمین خدا بچرد. و این تعبیر یعنى به کار بردن لفظ(فاء) خالى از تشدید هم نیست ، هم آن تفریع را مى رساند و هم زمینه را براى ذکر عذاب که به مقتضاى آیه(و لکل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون) حساب هر پیغمبرى را با امتش تصفیه مى کند، آماده مى سازد.

آیه شریفه ، مخصوصا جمله(فى ارض الله) بطور تلویح مى فهماند که قوم صالح ، از آزاد گذاشتن ناقه در چریدن و گردش کردن ، اکراه داشتند و گویا این معنا بر آنان گران مى آمده و نمى خواستند زیر بار آن بروند، لذا توصیه کرده که از آزادى آن جلوگیرى نکنند، و تهدید فرموده که اگر آسیبى به آن رسانیده ، یا آن را بکشند به عذاب دردناکى دچار مى شوند.

و اذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد عاد...

صالح در این جمله قوم خود را به تذکر و یاد آوردن نعمت هاى خدا دعوت مى کند، همچنانکه هود قوم عاد را به آن دعوت مى نمود. و از جمله نعمت هایى که به یاد آنان مى آورد این است که خداوند آنان را جانشین قوم عاد و سایر امت هاى گذشت ه قرار داده و در زمین مکنتشان داده ، و اینک قسمت هاى جلگه زمین و همچنین کوهستانى آن را اشغال نموده و در آن خانه و آبادى به وجود آورده اند، آنگاه تمامى نعمت ها را در جمله(فاذکروا آلاء الله) خلاصه مى کند، و با به کار بردن لفظ(فاء) که براى تفریع است ، مغایرت آن را با جملات قبل مى رساند، و گویا پس از اینکه فرمود: نعمت هاى خدا را به یاد بیاورید، و تعدادى از آن نعمت ها را بر شمرد، براى بار دوم فرمود: با این همه نعمت ها که خداوند در دسترس شما قرار داده ، جا دارد که آن نعمت ها را به یاد بیاورید.

(و لا تعثوا فى الارض مفسدین) - این جمله عطف بر جمله(فاذکروا) و لازمه آن است ، و ماده(عثى) هم به معناى فساد تفسیر شده ، و هم به معناى اضطراب و مبالغه آمده است . راغب در مفردات مى گوید:(عیث و عثى) با اینکه دو ماده هستند از جهت معنا به هم نزدیک هستند، مانند(جذب و جبذ)، چیزى که هست ماده(عیث) بیشتر در فسادهایى گفته مى شود که محسوس باشد، به خلاف ماده(عثى) که بیشتر در فسادهاى معنوى و غیر حسى به کار برده مى شود، مانند آیه(و لا تعثوا فى الارض مفسدین).

فقط مستضعفین از قوم صالح به وى ایمان آورده بودند

قال الملا الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن آمن منهم ...

جمله(للذین استضعفوا) را با جمله(لمن آمن منهم) تفسیر کرد تا دلالت کند بر اینکه مستضعفین از قوم صالح ، مؤ منین آن قوم بودند، و خلاصه ، تنها مستضعفین به وى ایمان آورده بودند.

(فعقروا الناقه و عتوا عن امر ربهم ...) -(عقر نخله) به معناى بریدن آن از بیخ است ، و(عقر ناقه) به معناى نحر آن است ، و به معناى بریدن دست و پاى آن نیز آمده .

و(عتو) به معناى تمرد و سرپیچى است . و در این آیه از آنجایى که با لفظ(عن) متعدى شده ، متضمن سرپیچى از روى استکبار است . معناى بقیه جملات این دو آیه روشن است ، و احتیاج به توضیح ندارد.

فاخذتهم الرجفه فاصبحوا فى دارهم جاثمین ...

(رجفه) به معناى لرزیدن و اضطراب شدید است ، مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا. و(جثوم) در انسان و پرندگان مانند به سینه در افتادن شتر است .

در آیات مورد بحث عذابى را که قوم صالح با آن به هلاک ت رسیده اند،(رجفه) خوانده و در آیه(67) سوره هود آن را(صیحه) و در آیه(فاخذتهم صاعقه العذاب الهون) آن را(صاعقه) نامیده است . و این بدان علت است که نوعا صاعقه هاى آسمانى بدون صیحه و صداى هولناک و نیز بدون رجفه و زلزله نیست ، چون معمولا اینگونه صاعقه ها باعث اهتزاز جو مى شود، و اهتزاز جوى نیز وقتى به زمین مى رسد باعث لرزیدن زمین شده ، ایجاد زلزله مى کند. ممکن هم هست گفته شود وجه تسمیه(صاعقه) به(رجفه) این است که صاعقه باعث تکان خوردن دلها و لرزیدن اندام آدمى است .

این آیه تنها دلالت دارد بر اینکه این عذاب که مقصود از آن استیصال و انقراض آن قوم بوده ، اثر کفر و ظلمى بوده است که نسبت به آیات خدا روا مى داشتند، و اما اینکه این عذاب چگونه بوجود آمده ، آیه شریفه متعرض آن نیست .