0.5x
1x
1.5x
2x
2.5x
پخش ترجمه:
فقط پخش ترجمه:
وَالسَّمَاءِ
ذَاتِ
الْحُبُكِ
7
إِنَّكُمْ
لَفِي
قَوْلٍ
مُخْتَلِفٍ
8
يُؤْفَكُ
عَنْهُ
مَنْ


سوگند به آسمان مشبّك، (7) كه شما [درباره قرآن] در سخنى گوناگونيد. (8)
أُفِكَ
9
قُتِلَ
الْخَرَّاصُونَ
10
الَّذِينَ
هُمْ
فِي
غَمْرَةٍ
سَاهُونَ
11
يَسْأَلُونَ
أَيَّانَ



[بگوى] تا هر كه از آن برگشته، برگشته باشد. (9) مرگ بر دروغپردازان! (10) همانان كه در ورطه نادانى بىخبرند. (11)
يَوْمُ
الدِّينِ
12
يَوْمَ
هُمْ
عَلَى
النَّارِ
يُفْتَنُونَ
13
ذُوقُوا
فِتْنَتَكُمْ
هَٰذَا


پرسند: «روز پاداش كى است؟» (12) همان روز كه آنان بر آتش، عقوبت [و آزموده] شوند. (13)
الَّذِي
كُنْتُمْ
بِهِ
تَسْتَعْجِلُونَ
14
إِنَّ
الْمُتَّقِينَ
فِي
جَنَّاتٍ
وَعُيُونٍ
15
آخِذِينَ


عذاب [موعود] خود را بچشيد، اين است همان [بلايى] كه با شتاب خواستار آن بوديد. (14) پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند. (15)
مَا
آتَاهُمْ
رَبُّهُمْ
ۚ
إِنَّهُمْ
كَانُوا
قَبْلَ
ذَٰلِكَ
مُحْسِنِينَ
16
كَانُوا
قَلِيلًا
مِنَ
اللَّيْلِ

آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مىگيرند، زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند. (16)
مَا
يَهْجَعُونَ
17
وَبِالْأَسْحَارِ
هُمْ
يَسْتَغْفِرُونَ
18
وَفِي
أَمْوَالِهِمْ
حَقٌّ
لِلسَّائِلِ


و از شب اندكى را مىغنودند. (17) و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مىكردند. (18)
وَالْمَحْرُومِ
19
وَفِي
الْأَرْضِ
آيَاتٌ
لِلْمُوقِنِينَ
20
وَفِي
أَنْفُسِكُمْ
ۚ
أَفَلَا
تُبْصِرُونَ
21



و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين] بود. (19) و روى زمين براى اهل يقين نشانههايى [متقاعدكننده] است، (20) و در خود شما؛ پس مگر نمىبينيد؟ (21)
وَفِي
السَّمَاءِ
رِزْقُكُمْ
وَمَا
تُوعَدُونَ
22
فَوَرَبِّ
السَّمَاءِ
وَالْأَرْضِ
إِنَّهُ
لَحَقٌّ
مِثْلَ

و روزى شما و آنچه وعده داده شدهايد در آسمان است. (22)
مَا
أَنَّكُمْ
تَنْطِقُونَ
23
هَلْ
أَتَاكَ
حَدِيثُ
ضَيْفِ
إِبْرَاهِيمَ
الْمُكْرَمِينَ
24
إِذْ
دَخَلُوا


پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين، كه واقعاً او حق است همان گونه كه خود شما سخن مىگوييد. (23) آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به تو رسيد؟ (24)
عَلَيْهِ
فَقَالُوا
سَلَامًا
ۖ
قَالَ
سَلَامٌ
قَوْمٌ
مُنْكَرُونَ
25
فَرَاغَ
إِلَىٰ
أَهْلِهِ
فَجَاءَ

چون بر او درآمدند؛ پس سلام گفتند. گفت: «سلام، مردمى ناشناسيد.» (25)
بِعِجْلٍ
سَمِينٍ
26
فَقَرَّبَهُ
إِلَيْهِمْ
قَالَ
أَلَا
تَأْكُلُونَ
27
فَأَوْجَسَ
مِنْهُمْ
خِيفَةً


پس آهسته به سوى زنش رفت و گوسالهاى فربه [و بريان] آورد. (26) آن را به نزديكشان برد [و] گفت: «مگر نمىخوريد؟» (27)
ۖ
قَالُوا
لَا
تَخَفْ
ۖ
وَبَشَّرُوهُ
بِغُلَامٍ
عَلِيمٍ
28
فَأَقْبَلَتِ
امْرَأَتُهُ
فِي
صَرَّةٍ
فَصَكَّتْ
وَجْهَهَا
وَقَالَتْ

و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد. گفتند: «مترس.» و او را به پسرى دانا مژده دادند. (28)
عَجُوزٌ
عَقِيمٌ
29
قَالُوا
كَذَٰلِكِ
قَالَ
رَبُّكِ
ۖ
إِنَّهُ
هُوَ
الْحَكِيمُ
الْعَلِيمُ
30


و زنش با فريادى [از شگفتى] سر رسيد و بر چهره خود زد و گفت: «زنى پير نازا [چگونه بزايد]؟» (29) گفتند: «پروردگارت چنين فرموده است. او خود حكيم داناست.» (30)
صفحه: -
موقعیت:
75.37 %
قرائت:
0 %
تکرار:
0 مرتبه
نمایش ترجمه: