0.5x
1x
1.5x
2x
2.5x
پخش ترجمه:
فقط پخش ترجمه:
فَلَمَّا
جَاءَ
سُلَيْمَانَ
قَالَ
أَتُمِدُّونَنِ
بِمَالٍ
فَمَا
آتَانِيَ
اللَّهُ
خَيْرٌ
مِمَّا
آتَاكُمْ
بَلْ
أَنْتُمْ
بِهَدِيَّتِكُمْ
تَفْرَحُونَ
36
ارْجِعْ
إِلَيْهِمْ
فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ
بِجُنُودٍ

و چون [فرستاده] نزد سليمان آمد، [سليمان] گفت: «آيا مرا به مالى كمك مىدهيد؟ آنچه خدا به من عطا كرده، بهتر است از آنچه به شما دادهاست. [نه،] بلكه شما به ارمغان خود شادمانى مىنماييد. (36)
لَا
قِبَلَ
لَهُمْ
بِهَا
وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ
مِنْهَا
أَذِلَّةً
وَهُمْ
صَاغِرُونَ
37
قَالَ
يَا
أَيُّهَا

به سوى آنان بازگرد كه قطعاً سپاهيانى بر [سر] ايشان مىآوريم كه در برابر آنها تاب ايستادگى نداشته باشند و از آن [ديار] به خوارى و زبونى بيرونشان مىكنيم.» (37)
الْمَلَأُ
أَيُّكُمْ
يَأْتِينِي
بِعَرْشِهَا
قَبْلَ
أَنْ
يَأْتُونِي
مُسْلِمِينَ
38
قَالَ
عِفْرِيتٌ
مِنَ

[سپس] گفت: «اى سران [كشور] كدام يك از شما تخت او را -پيش از آنكه مطيعانه نزد من آيند- براى من مىآورد؟» (38)
الْجِنِّ
أَنَا
آتِيكَ
بِهِ
قَبْلَ
أَنْ
تَقُومَ
مِنْ
مَقَامِكَ
ۖ
وَإِنِّي
عَلَيْهِ
لَقَوِيٌّ
أَمِينٌ
39
قَالَ
الَّذِي
عِنْدَهُ
عِلْمٌ
مِنَ
الْكِتَابِ
أَنَا
آتِيكَ
بِهِ
قَبْلَ

عفريتى از جن گفت: «من آن را پيش از آنكه از مجلس خود برخيزى براى تو مىآورم و بر اين [كار] سخت توانا و مورد اعتمادم.» (39)
أَنْ
يَرْتَدَّ
إِلَيْكَ
طَرْفُكَ
ۚ
فَلَمَّا
رَآهُ
مُسْتَقِرًّا
عِنْدَهُ
قَالَ
هَٰذَا
مِنْ
فَضْلِ
رَبِّي
لِيَبْلُوَنِي
أَأَشْكُرُ
أَمْ
أَكْفُرُ
ۖ
وَمَنْ
شَكَرَ
فَإِنَّمَا
يَشْكُرُ
لِنَفْسِهِ
ۖ
وَمَنْ
كَفَرَ
فَإِنَّ
رَبِّي
غَنِيٌّ
كَرِيمٌ
40
قَالَ
نَكِّرُوا
لَهَا
عَرْشَهَا
نَنْظُرْ
أَتَهْتَدِي

كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مىآورم.» پس چون [سليمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر ديد، گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مىكنم. و هر كس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مىگزارد، و هر كس ناسپاسى كند، بىگمان پروردگارم بىنياز و كريم است.» (40)
أَمْ
تَكُونُ
مِنَ
الَّذِينَ
لَا
يَهْتَدُونَ
41
فَلَمَّا
جَاءَتْ
قِيلَ
أَهَٰكَذَا
عَرْشُكِ
ۖ
قَالَتْ

گفت: «تخت [ملكه] را برايش ناشناس گردانيد تا ببينيم آيا پى مىبرد يا از كسانى است كه پى نمىبرند.» (41)
كَأَنَّهُ
هُوَ
ۚ
وَأُوتِينَا
الْعِلْمَ
مِنْ
قَبْلِهَا
وَكُنَّا
مُسْلِمِينَ
42
وَصَدَّهَا
مَا
كَانَتْ
تَعْبُدُ

پس وقتى [ملكه] آمد، [بدو] گفته شد: «آيا تخت تو همين گونه است؟» گفت: «گويا اين همان است و پيش از اين، ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بوديم.» (42)
مِنْ
دُونِ
اللَّهِ
ۖ
إِنَّهَا
كَانَتْ
مِنْ
قَوْمٍ
كَافِرِينَ
43
قِيلَ
لَهَا
ادْخُلِي

و [در حقيقت قبلاً] آنچه غير از خدا مىپرستيد مانع [ايمان] او شده بود و او از جمله گروه كافران بود. (43)
الصَّرْحَ
ۖ
فَلَمَّا
رَأَتْهُ
حَسِبَتْهُ
لُجَّةً
وَكَشَفَتْ
عَنْ
سَاقَيْهَا
ۚ
قَالَ
إِنَّهُ
صَرْحٌ
مُمَرَّدٌ
مِنْ
قَوَارِيرَ
ۗ
قَالَتْ
رَبِّ
إِنِّي
ظَلَمْتُ
نَفْسِي
وَأَسْلَمْتُ
مَعَ
سُلَيْمَانَ
لِلَّهِ
رَبِّ
الْعَالَمِينَ
44

به او گفته شد: «وارد ساحت كاخ [پادشاهى] شو.» و چون آن را ديد، بركهاى پنداشت و ساقهايش را نمايان كرد. [سليمان] گفت: «اين كاخى مفروش از آبگينه است.» [ملكه] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم كردم و [اينك] با سليمان در برابر خدا، پروردگار جهانيان، تسليم شدم.» (44)
صفحه: -
موقعیت:
51.25 %
قرائت:
0 %
تکرار:
0 مرتبه
نمایش ترجمه: